زندگی ویترینی ما موبایلی ها

 

 

همین الان به موبایل خود نگاهی بیندازید و ببینید در چند گروه اجتماعی موبایلی عضو هستید،آیا دلیل عضویت خود را در گروه ها می دانید؟
غذا را روی میز چیده ایم و مهمان ها دور میز ایستاده اند.یک تن دوربین به دست می گوید: عکس بگیرم؟ صدای شاتر،یک بار و دوبار و چند بار .چند دقیقه بعد عکس دسته جمعی همه پای سفره شام یخ کرده در صفحه های شخصی منتشر می شود.اصلا بعید نیست که این ماجرا در خانه شما هم اتفاق افتاده باشد. اشخاص زیادی در انواع و اقسام شبکه های اجتماعی و گروه های وایبر،واتساپ تلگرام و…عضو هستند چه در خانه ،چه در رستوران و چه در طبیعت همیشه چند تنی آماده اند که عکس سلفی بگیرند یا گزارش لحظه به لحظه شان از موقعیت را برای دیگران به صورت تصویری بفرستند.در سال های اخیر تب عضویت در شبکه فیس بوک و توییترکم شده حالا دور، دور وایبر و اینستاگرام و شبکه های اجتماعی موبایل است که قابلیت فراوانی برای ده ها ساعت سرگرم کردن دارند.شما می توانید صفحه هزاران تن را دنبال کنید و تا صفر کردن عکس هایی که ندیده اید ماه ها و سال ها زمان بخواهید. گروه های جدید هم هستند که هر روز به آنها اضافه می شویم، گروه هایی که بر کار و تبادلات تجاری متمرکزند و گروه هایی که محل تفریح شده اند و البته گروه هایی که جملات آموزشی و ادبی و روانشناسی منتشر می کنند ، جملاتی کلیشه ای و نه چندان معتبر که یک تن آنها را کپی می کند و به گروه ها می فرستد وکافی است شما در گروه دیگری هم عضویت مشترکی با آن فرد داشته باشید. آن وقت باید چندین بار این پیغام تکراری را ببینید.
یک فنجان چای تلگرامی
یک برش کیک وایبری
ولع و حرص در باره عضو شدن در گروه های متعدد،ارتباط با آدم هایی که فقط عکس نمایه شان را می بینیم و به مدد شرحی که برای عکس های خود می نویسند،درخواست دوستی می دهیم ،اینها دلایل حضور بی رویه ما در گروه های موبایلی است. ما همان آدمی هستیم که اگر کسی توی خیابان به ما سلام کند و از ما بخواهد داستان زندگی مان را برایش تعریف کنیم ،به او می گوییم دیوانه اما اینجا در کنج خانه ،وقتی سرمان توی گوشی مان است،با خیلی ها دوست می شویم ،با کسی که نخستین بار است می بینمش ،درباره خیلی چیزها حرف می زنیم و گمان می کنیم خیلی هم عاقل هستیم . این اتفاقی است که در دنیای واقعی بعید است رخ بدهد اما در دنیای مجازی خیلی عادی است و انگار صد سال است که طرف را می شناسیم . برای خرید یک روسری یا کفش در ده ها گروه عضو می شویم و فقط کافی است یک تن در آن میان بگوید که در کنج دیگری یک گروه ساخته ام و درخواست ها و التماس هاست که به سویش سرازیر می شود که “تورو خدا منم عضوش کن”. اما واقعا چند تن از ما از این گروه ها خرید کرده ایم؟آخرش رفته ایم به مغازه روسری فروشی ،جنس روسری را لمس کرده ایم یکی دوبار روی سرمان امتحان کرده ایم ،پول داده ایم و تا دیدار بعد با روسری فروش خداحافظی کرده ایم.

نزدیک کردن آدم های دور، دور کردن آدم های نزدیک
خیلی ها نخستین بار وقتی فهمیدند می شود بسیار کم هزینه با یک تن آن طرف دنیا حرف زد یا اینکه می توان هر لحظه که اراده کرد تماس تصویری با خواهر یا برادر برقرار کرد بی آنکه رقمی چندان به عدد های قبض تلفن اضافه شود،تعجب کردند و بی درنگ وایبر و تلگرام نصب کردند .بی شک راحتی و کم هزینه بودن و البته جذابیت های فراوانی که این شبکه ها برایمان داشتند،مهم ترین ویژگی نصب انواع و اقسام شبکه ها روی گوشی موبایل مان بود. این شبکه ها احساس تنهایی را میان افرادی که در شهر دیگر یا کشور دیگری زندگی می کردند،کم کرد.اصلا این نزدیک کردن آدم های دور،برای خودش نعمتی بود. اما این روزها این نعمت دارد تبدیل می شود به بلای جان ما و تک تک اعضای خانواده مان آدم های دور را به هم نزدیک کرد و هر روز آدم های نزدیک را از هم دورتر می کند.ساعت هایی که هر کدام از ما صرف خواندن کامنت ها ولایک کردن می کنیم ،بهترین زمان عمرمان است. کامنت هایی که اگر آنها را نخوانیم و عکس هایی که اگر نبینیم شان هیچ خللی در زندگی مان ایجاد نمی کنند و اصلا هیچ چیزی از دست نمی دهیم.بهترین زمان ها را برای خواندن جملات کلیشه ای می گذرانیم دریغ از آنکه یادمان باشد که چقدر کتاب نخوانده در کتابخانه مان داریم. انواع و اقسام فیلم ها و کلیپ های باصطلاح اینستاگرامی را نگاه می کنیم و برای دیگران می فرستیم .دریغ از اینکه بهترین فیلم های تاریخ سینمای کشور خودمان را دیده باشیم ،فیلم هایی که ارزش دیدن دارند. ما برای وقت مان ارزش قایل نیستیم.بعد از سال ها اعضای یک فامیل دورهم جمع می شوند و نکته دردناک ماجرا آنجاست که همه سرشان توی گوشی موبایل شان است .اصلا باید این روزها یک قانون وضع شود که “همه موبایل هایشان را دم در تحویل بدهند”.
دردناک تر اینکه ما انگار قرار نیست آدم هایی مدیر باشیم ،آدم هایی که زندگی خود را مدیریت می کنند. ما حتی بلد نیستیم رابطه و فاصله بین خودمان و گوشی مان را مدیریت کنیم ،کمی عاقل باشیم ، کمی مدیریت کنیم گروه های بی حد و اندازه ای را که در آنها عضو هستیم ،در حالی که عضویت مان در خیلی از گروه ها نه ثمری برای خودمان دارد نه خانواده مان و نه مملکت مان.

سید محمد ریاضی پور

Comment (2)

  • جناب آقاي رياضي پور
    با سلام و احترام
    متن ارسالي جنابعالي را مي توان رنجنامه اي نام نهاد كه امروزه دغدغه هر انسان متفكر و روشنفكري است .
    مزيد اطلاع خوانندگان محترم عرض نمايم كه بر اساس آماري كه چند روز پيش منتشر گرديد ، ايراني ها مقام اول را در جهان در استفاده از شبكه وايبر كسب كردند كه از بسياري جهات مايه مباهات نبوده و مايه تاسف خواهد بود .
    اگر شبكه هاي اجتماعي نبود ، قطعا ما ايراني ها بدنبال وسيله اي ديگر بوديم كه بتوانيم به آن پناه ببريم و دلمان خوش باشد كه ارتباط هم با يكديگر داريم .
    قطعا و يقينا ، طيف گسترده اي از ما ايراني ها ( نه همه افراد ) ، بسيار خوشحال هستيم كه تلفن كم كم جاي خود را به تايپ در شبكه هاي اجتماعي داده است و تلخ است ولي بايد بپذيريم كه بسياري از ما از ارتباط گريزانيم و بدنبال توجيهات مي گرديم . وحداكثر به تايپ در شبكه هاي اجتماعي بسنده مي كنيم .
    با احترام .

  • درست است محمد جان این یکی از هزاران آسیبهای اجتماعی است که باز هم رد پای فرهنگ در آن دیده میشود. پناه میبریم بخدای مهربان

Leave Your Comment

Skip to content