راهکارهای شـــگــفـــت انگیز خودشناسی

 

 

خود شناسی یعنی اینکه اول ببینیم کی و چه هستیم، بعد همانی که هستیم را قلبأ بپذیریم. و اما خاصیت این کار چه هست؟ تغیر در آنچه باعث درد و رنج ما میشود، و توسعه آگاهی بر آنچه باعث شادمانی و سلامت ذهن و روح ما میگردد. از کجا شروع کنیم؟ خیلی ساده در ساعتی که احساس آرامش میکنید روی جای راحتی بنشینید چند نفس عمیق بکشید چشمانتان را ببندید (چشم بسته امواج آلفا مغز، آرام کننده ذهن را صادر میکند) و فقط بخودتان فکر کنید، نقاط ضعف و قوت خودتان را بی تعصب مرور کنید اگر ساعات آخر روز است به اتفاقات همان روز فکر کنید کجا ناراحت شدید، کجا خوشحال شدید، کجا انتظار داشتید، کجا دلگیر شدید، همینطور الی آخر. وقتی چشمانتان را باز میکنید باورتان نمی شود که قدری سبک شده اید. اگر هر روز حتی برای چند دقیقه این کار را انجام دهید چه بهتر، در غیر این صورت هر وقت فرصت داشید مضایقه نکنید. بعد از مدتی ناخودآگاه با خودتان حرف میزنید. وقتی از ته دل با خودتان حرف میزنید بطور شگفت انگیزی با همان خودتان دوست میشوید خیلی حرف های نگفته را به او میگوئید، چرا و از چه موضوعی ناراحت میشوید، چرا و از چه موضوعی خوشحال میشوید. خلاصه دوستی عجیبی بین خود و خودتان برقرار میشود. جالب اینکه جواب چرا ها را هم پیدا میکنید. دوستی با خود، از خلوت کردن با خود شروع میشود. بتدریج حرف هائی را با خودتان مطرح میکنید که هرگز به کس دیگری نگفته اید. نقاط قوت و ضعف از دوستی با خود مشخص میشوند. وقتی با این خود خیلی رفیق شدید، رویداد های باورنکردنی را تجربه خواهید کرد. امتحان کنید. از همین حالا.
من دوست دارم یک نمونه از تجربه های شگفت انگیز دوستی با خود را که اخیرأ برای خودم اتفاق افتاده توضیح دهم تا شما هم انگیزه لازم را برای تجربه مشابه پیدا کنید.
مدتی پیش دور از جناب شما دندان درد شدیدی عارض من شد. ناچارأ مراجعه به دکتر، طبق معمول عکسبرداری و تشخیص تنها علاج کشیدن دندان و بخاطر سن بالا مراجعه به متخصص قلب برای مجوز تزریق آمپول بی حسی از آنجا نوار قلب و اکو و شاید آنژیو خلاصه چه عرض کنم، همان روندی که در پروسه پزشکی و درمان امروزه مد شده. صرفنظر از هزینه های مربوطه، فقدان یک دندان هم بنوبه خود عذاب دهنده بود. شب هنگام که کمی درد با خوردن مسکن آرام شده بود در حالت نیمه خواب و بیداری و با چشمان بسته و از ته قلب دندانم را مخاطب قرار دادم و با او حرف زدم. گفتم : ای دندان عزیز من، بیش از شصت سال است که تو با من همراه بودی و چقدر بمن خدمت کردی و من حقیقتأ قدر ترا میدانم و از تو سپاسگزارم. ایکاش بیشتر پیش من میماندی چون هنوز هم بتو نیاز دارم، قول میدهم از این پس بیشتر مراقب تو باشم.)
شاید بسختی باور کنید که فردای آنروز درد خیلی کمتر شده بود و من در طول روز های بعد هراز گاهی همان جملات را البته همراه با دوبار مسواک روزانه، خطاب به دندانم تکرار میکنم و اینک بیش از دو هفته است که هیچگونه دردی احساس نمیکنم، هیچ داروئی نمیخورم و در تغذیه هم هیچ مشکلی ندارم. شما هم در یک مورد خاص امتحان کنید. صادقانه و از ته قلب از خودتان چیزی بخواهید و از تجربه های شگفت انگیز خود شناسی لذت ببرید.
ارادتمند شما : سید محمدعلی بهروزی
مرداد 1395

 

www.sadatghiri.ir

Comment (3)

  • با عرض ارادت به بهروزی عزیز
    دراین زمانه شلوغ که انسان خودش را از یاد میبرد و مشکلات انسان را از خود بیگانه میکند راه حل ساده و مفیدی بنظر میرسد . شاید همان (تی ام ) معروف باشد . به امید آنکه بتوانیم در عمل پیگیری کنیم .
    به امید تداوم انتقال تجارب ارزشمند شما در زمینه روانشناسی و خود شناسی .

  • با سلام و احترام
    جناب آقاي بهروزي
    متن ارسالي تان بسيار زيبا و كاربردي و روانشناسانه بود .
    با تشكر فراوان.

  • آقاي بهروزي عزيز متشكر از تجربه اي كه با همه ما در ميون گذاشتيد. دكتر گلشاهي هم كتابي دارد در مورد همين مطلب كه با درد و ناراحتي خود دوست شويد و با درد همدردي كنيد.

Leave Your Comment

Skip to content