دوران تــــــــــحــــــــــــول 150 ســـــــالــــــــــه ســـادات قــــیــــری

 

 

در محدوده سنی خودم و آنچه از والده گرامی و حاج سید عبدالحسین مطهر بزرگوار شنیدم، دوست داشتم تا دوران تحول اقتصادی و اجتماعی حدود 150 ساله اخیر سادات قیری را برسم یادگار بنویسم. دوران تحول اقتصادی و اجتماعی سادات قیری تا به امروز را بزعم من میتوان به چهار دوره تقسیم کرد. 1- دوران قبل از تولید قیر 2- دوران تولید قیر 3- دوران بعد از تولید قیر 4- دوره کنونی .
1- در دوران قبل از تولید قیر یعنی حدودأ 150 سال پیش نیاکان ما به تجارت اشتغال داشتند. اینکه مال التجاره چه کالاهائی بوده اطلاع دقیقی در دسترس نیست. اما بنظر میرسد که محصولات شوشتر را به مقصد شهر های همجوار مثل مسجدسلیمان لالی امبل و اصفهان و غیره میبردند برای اینکه طبق نقل و قول حاج سید عبدالحسین مطهر در یکی از این مسافرت های تجاری بوده که آنها به چشمه های نفت برخورد میکنند. بهر حال با توجه به اینکه چند نفر از فرزندان آنها در آن زمان توانستند به مکه مکرمه مشرف شوند نشان میدهد که وضع اقتصادی و اجتماعی آنها خوب بوده است. حاج سید نصراله فرزند سید عبدالکریم و برادران حاج سید محمد و حاج سید احمد قیری فرزندان سید ابوالحسن و حاج سید محمود قیری فرزند سید عبدالباقی و حاج سید مهدی مطهر فرزند سید جعفر افرادی بودند که به مکه مکرمه مشرف شدند.
2- دوران تولید قیر – داستان شروع تولید قیر را تقریبأ همه ما شنیده ایم. در یکی از مسافرت های تجاری بوده که نیاکان ما با چشمه های نفت سیاه غلیظ مواجه و اقدام به تولید قیر میکنند. ماجرای تولید قیر در حدود صد سال پیش که هنوز نفت و صنعت نفت حتی برای حکومت وقت شناخته شده نبوده خودش معمائی است که چطور پدران ما نه تنها آنرا میشناختند که با فرایندی ابتدائی میتوانستند از آن قیر تولید کنند. من همیشه افسوس میخورم که بزرگانی مثل عمو حاج سید مهدی مطهر و عمو حاج سید محمد شوهر عمه خود را دیده ام آنها که در کوران اطلاعات موثقی از تولید قیر بوده و علاوه بر سن خود حداقل پنجاه سال قبل از خود را بیاد داشتند اما هرگز بفکر پرسش و کنکاش در ابتکار عمل تولید قیر از آنها نبوده ام. بهر حال دوران تولید قیر علیرغم تلاش و زحمت فراوان آن لیکن بر حسب ضرورت کار تولیدی بنظر میرسد که وضع اقتصادی و اجتماعی پدران ما نیز خوب بوده است.
3- دوران بعد از تولید قیر- این دوران که با رنج ها و سختی هائی همراه بوده و چند سال آنرا خودم شاهد بودم، از چند جهت قابل بررسی است. اول اینکه متاسفانه اولین چاه نفت خاور میانه درست در فاصله صد متری محل فعالیت پدران ما کشف شد. در مورد تاسف این واقعه باید اضافه کنم که این کشف منجر به توقف تولید قیر گردید و پدران ما که با روحیه و شخصیتی تولیدی خو گرفته بودند و معاش خود را فقط در تولید و تلاش میدیدند با مستمری سالانه که شرکت نفت بریتیش پترولیوم تعین کرده بود از فعالیت باز ماندند. طبق گفته حاجیه بی بی زری ریاضی والده و حاج سید عبدالحسین مطهر سالهای اولیه دریافت مستمری بخوبی و خوشی میگذشت و مبلغ مستمری به اندازه ای کافی بوده که خانواده ها زندگی نسبتأ رضایت بخشی داشته باشند. نکته دوم همین جا است که متاسفانه طبق شواهد تاریخی و سیاست شاه عباس صفوی زمانی که کسی مورد غضب وی قرار میگرفت دستور میداد خانه اش را بفروشند و پولش را به وی بدهند. دوران شادی چنین موقعیت هائی هم فریبنده و هم کوتاه است. پدران ما نیز از این قاعده مستثنی نبودند اولأ با درآمد بدون زحمت زاد و لد خانواده ها بیشتر شد و درثانی سال به سال و بزودی ماه به ماه ارزش پول سقوط میکرد و مستمری که ثابت مانده بود دیگر کفاف زندگی را نمیداد. ضمنأ صنعت نفت ملی شده بود و تلاشهای زنده یاد حاج سید مهدی مطهر و سید نعمت اله قیری زاده برای افزایش مستمری تنها با افزودن مبلغ بسیار ناچیزی آنهم بعد از چند سال دونده گری منتهی گردید. دوران بعد از تولید قیر هم سخت بود و هم کارگشا. سخت از آن جهت که بسیاری از بچه های مستمری بگیر بزرگ شده بودند و پشتوانه مالی هم نداشتند حتی بعضی پدران خود را نیز از دست داده بودند ضمن قبول مسئولیت خانواده در نتیجه مجبور به کار کردن با سخت ترین شرایط و درآمد کم شدند. بعضی نیز فرزند ارشد پسر نداشتند و سرپرست خانواده نیز فوت کرده بود و مادر خانه با زحمت و تلاش طاقت فرسا بار مسئولیت بچه ها را بدوش میکشید. در این میان عده کمتر از انگشت شماری با تحصیل دوره ابتدائی مدرسه جذب اداره دارئی یا شرکت نفت شدند و نسبت به سایرین وضعیت بهتری داشتند. متاسفانه تاثیر نا مطلوب مستمری بگیری حق انتخاب محل کار و زندگی را از پدران ما سلب کرده بود. اما کارگشائی چنین دوره ای کشف خلاقیت ها و تجربه و توانائی های بالقوه بود که دوره مستمری بگیری آنرا محدود کرده و در این دوره منجر به شکوفائی استعدادها شد.

4- دوره کنونی- تلاش و کوشش و بهره مندی از خلاقیت ها که نتیجه کار و تجربه پدران ما بود دوران زحمت و رنج ها را به فکر و اندیشه ای نو بدل کرد. مهاجرت از خوزستان توسط دائی محمودیان به تهران که منجر به ورود عمو تجلی و سایر افراد فامیل گردید اولین قدم بسوی آینده ای نوین بود. بتدریج در بین جوانان نسل سوم و چهارم بعد از تولید قیر از دختران سیده آذر(عالیه) تجلی اولین فارغ التحصیل دانشگاه سپس حاج سید فخرالدین محمودیان ورود به دانشکده افسری پس از آن زنده یاد سید محمد تجلی فارغ التحصیل دانشگاه از کشور آلمان و نسل بعدی شامل اولین پزشک بنام سید سپهر مطهر پس از آن هر سال در ثبت نام و پایان دوره دانشگاه ها ورودی و خروجی های زیادی در رشته های مختلف سال به سال خودنمائی میکرد. پزشکان دیگری مثل سید سهیل مطهر سید رضا ریاضی و در حال حاضر سید امیرمحمد بزرگزاد و پذیرش دوره های دکترا در سایر رشته ها مثل سیده پریسا بزرگزاد، سیدآرش محمودیان، سید محمود مطهر و مهندسین رشته های مختلف و فارغ التحصیلان یا پذیرفته شدگان کارشناسی ارشد به جوانان فامیل افزوده میشود. از طرفی وصلت با سایر خانواده ها شاخ و برگ درخت تنومند فامیل را گسترده تر کرد. پیوستن عزیزان عروس و دامادهای خوب و صمیمی و بچه های آنها توانائی های فامیل را مضاعف کردند. اینک دوره شکوفائی شامل همه مقاطع تحصیلی، اجتماعی و منصب های کاری شده است. مطمئن هستم اگر پدران از دست رفته ما امروز در حیات بودند علاوه بر خوشحالی زایدالوصف از موفقیت بچه ها از زحمات و تلاش های خود نیز احساس غرور میکردند. یاد همه آنها گرامی باد.
از خلاصه چنین مطالبی میخواهم نتیجه بگیرم که همیشه تلاش و کوشش و خلاقیت و تجربه کارگشا بوده و به آینده ای روشن منتهی خواهد شد.
بامید موفقیت روزافزون سادات قیری و وابستگان : ارادتمند سید محمدعلی بهروزی
مهرماه 1395

Comment (6)

  • آقاي بهروزي دست شما درد نكند از اين تحليل گيرا و واضح . عشق و احترام شما به فاميل واقعا ستودني است .

  • درود بر جناب بهروزی!
    بسیار جالب و قابل توجه است و واقعا چرا از تاریخ شفاهی بزرگان درگذشته استفاده نکردیم و خاطرات آنها را به رشته تحریر در نیاوردیم ،این را هم به حساب جوانی و کم تجربگی خودمان می گذاریم.

  • جذابیت قلم شما شگفت انگیز است.نگارشی که ازدل براید بردل می نشیند.دست شما دردنکندازاینکه همیشه به دانستنیهای مااضافه میفرمایید

  • درود فراوان به آقاى بهروزى فرهيخته كه با قلم شيوايتان وبا گنجينه اطلاعات فاميلي و تاريخي كه در سينه داريد هميشه به دانستنيهاى ما مي افزاييد.مطلب بسيار زيبا و پر بارى را مرقوم كرده أيد ،دست شما درد نكند. واقعا موفقيتهايي كه أين فاميل بزرگ و محترم بدست آورده اند نتيجه خلاقيت و ريسك پذيرى بالاى بزرگان فاميل بوده است. بخصوص جا دارد كه در اينجا إز پدر بزرگوارم شادروان سيدنورالدين محموديان كه همانطور كه مرقوم نموده ايد اولين فرد فأميل بود كه به تهران نقل مكان كرد،يادكنم كه هميشه پيشرو بود، در زمانيكه خيلي ها مخالف درس خواندن دختران و كاركردن آنها در اجتماع بودند ايشان و مادربزرگوارم حاجيه بي بي صغراامامي، هميشه مارا تشويق به درس خواندن و پيشرفت ميكردند. به طورى كه من خودم اولين دختر ديپلمه فاميل بزرگ قيرى بودم و با تشويق هاى ايشان من موفق شدم در آن زمان وارد سازمان راديو تلويزيون بشوم.در حقيقت تابوى درس خواندن دختران و كار كردنشان در اجتماع را ايشان شكستند.هر دو پدر و مادرم بخاطر فاميل دوستي اصرار بر آمدن افراد فاميل إز خوزستان به تهران را داشتند كه خوشبختانه اكنون ثمرات شيرين أين تصميمات صحيح را در موفقيتهاي نسلهاى بعدى فاميل شاهديم كه دكترها و مهندسين و متخصصين و متبحرين در أين فاميل بزرگ روز به روز تعدادشان بيشتر ميشود. خداوند وجود گرامي شما و همسر زيبا و بامحبت شما، فرشته خانم عزيز و آقا رضاى آباد عزيز و آقا مهرداد عزيز و تمامي أفراد فاميل گراميم را حفظ كند.

  • با سپاس از بزرگوارانی که مرا مورد لطف و محبت خود قرار داده اند و آرزوی تشویق سایرین در نگارش راجع به فامیل عزیز در تمام زمینه ها.

Leave Your Comment

Skip to content