شــــوشتـــــر شهـــــری بـــه قـــدمـــت تــــاریــــخ (بند میزان)

 

 

پادشاهی قاجار از آغاز قرن سیزدهم هجری آغاز می شود .بدینسان که آقا محمد خان بنیاد گزار خاندان از سال 1193 که کریم خان درگذشت،به کوشش برخاسته ولی در سال 1205 بود که به شیراز تختگاه زندیان دست یافته ،برادرزاده خود فتحعلی خان را در آنجا به فرمانروایی برگماشت سپس در سال 1208 لطفعلی خان آخرین بازمانده زندیان را دستگیر کرده بکشت.
در این زمان چنانکه می دانیم خوزستان به چندین بخش تقسیم شده، شهر شوشتر و شهر دزفول و آل کثیر و خاندان مشعشع و کعبیان هر یک خودسر و جداگانه زندگی می نمودند و هرگز پروای آقا محمد خان را نداشتند.
ولی چون در سال 1212 آقا محمد خان در شورشی کشته گردید و برادرزاده اش فتحعلی خان به جای او به پادشاهی نشست و کم کم شورش ها از میان رفت و کارها سامانی گرفت ،این زمان خوزستان را به دو بخش کرده : شوشتر و دزفول و هویزه را که بخش شمالی است جزو کرمانشاهان کرده به محمدعلی میرزای دولتشاه سپردند و رامهرمز،فلاحیه وهندگان را که بخش جنوبی است جزو فارس دانسته به حسینقلی میرزا پسر دیگر فتحعلی شاه دادند ما نیز از هر بخش جداگانه سخن می رانیم.
بستن بند میزان بدست دولتشاه
از شوشتر و دزفول تا زمان کریم خان سخن رانده ایم ،پس از مرگ کریم خان در آن شورش هایی که برخاست از حال این دو شهر و ازکارهای مردم اوباش آنجا آگاهی درستی نداریم جز اینکه در شوشتر که گفتیم سردسته شورشیان سید فرج الله کلانتر بود و پس از مرگ او پسرش سید اسدالله را کشتند .در زمان آقا محمد خان سردسته شورشیان ابوالفتح خان پسر دوم سید فرج الله خان بود که آقا محمد خان حکومت شوشتر را به او واگذاشت. در این میان دو تیرگی حیدری و نعمتی سخت رواج داشت و همیشه بساط دشمنی و کینه ورزی در میانه گسترده بود و چه بسا که کار به خونریزی می کشید و این بود که گاهی حکومت به خانواده مرعشیان که از زمان صفویان در آنجا نشیمن داشتند و خاندان معروف و محترمی بودند، سپرده می شد.
اما محمدعلی میرزای دولتشاه که بزرگترین همه پسران فتحعلی شاه و یکی از شاهزادگان توانا و کاردان قاجاری بود چنانکه کارهای سترگی کرده و نامی از خود در تاریخ ایران به یادگار گزارده چنانکه گفتیم او فرمانروای کرمانشاهان و غرب بوده و بخش شمالی خوزستان به او سپرده شده بود.
در سال 1221 دولتشاه آهنگ خوزستان کرده چون به شوشتر رسید ابوالفتح خان کلانتر را که نام بردیم دستگیر و از دو چشم نابینا ساخت به دیگر سرکشان نیز به هریک سزایی داد.
چنانکه گفته ایم این زمان شوشتر گرفتار بی آبی بود بدینسان که از زمان نادرشاه بند میزان همچنان شکسته مانده و تا این هنگام هفتاد و نه سال بود که از رهگذر شکستن آن بند شهر شوشتر و روستای میانآب بی آب مانده و مردم گرفتار پریشانی و تنگی بودند.
شوشتریان نام و آوازه دولتشاه را شنیده بودند و این درآمدن او را به شوشتر غنیمت دانسته شکایت بند میزان را نزد او برده خواستار بستن آن گردیدند. دولتشاه خواهش آنان را پذیرفته معماری که در کرمانشاه داشت به شوشتر خواسته به او دستور داد که به بستن بند برخیزد و خویشتن به کرمانشاهان بازگشت.
استاد معمار از همان تابستان بکار آغاز کرده با سختی بسیار در مدت سه سال بند را به پایان رسانید و نیز چند چشمه از پل فتحعلی خان را که شکسته بود دوباره ساخته استوار گردانید. در ماه رمضان 1224 بود که آب به شاخه شتیت ریخته هم به نهر داریان(دشت آباد) در آمده به روستای میانآب روان گردید و مردم بسیار شادی کرده به کشت و کار پرداختند.
در کتاب فایق البیان که تفصیل ساختن آن بند را شرح می دهد از فراوانی کشت وسبزی کاری و ارزانی میوه که در آن سال از زمین های میانآب برخاسته بود و از شادیهای مردم سخن دراز می راند. ولی فراوانی کشت و میوه و شادی مردم چون ابر تابستان دیر نپایید زیرا در سال 1227 در ماه ربیع الاول بار دیگر ناگهان بند شکافته و به اندک زمانی برافتاد و بدینسان باردیگر همه آب به شاخه گرگر درآمده جوی داریان تهی و زمین های میانآب بی آب گردید و همه کشت ها خشک شده از میان رفت. چون این خبر به محمدعلی میرزا رسید باردیگر معمار را روانه خوزستان گردانیده فرمود بند را از سرنو بسازد. معمار به شوشتر آمده از تابستان همان سال کار آغاز کرد و چنین رخ داد که چند بار هنگام بهار فشار آب بیشتر گردیده آنچه را ساخته بودند و ناانجام بود پاک از میان برد. با این همه معمار دست از کار برنداشته در مدت چهار سال بار دیگر بند را به پایان آورد.همین بند است که اکنون استوار و برپا مانده و بنام بند محمدعلی میرزا یا بند خاقانی یا بنام دیرین خود بند میرزا خوانده می شود.
نقل از کتاب تاریخ پانصد ساله خوزستان نوشته احمد کسروی
گردآورنده محمد ریاضی پور- اردیبهشت 95

Comment (2)

  • آ سید محمد خیلی جالب و آموزنده بود و به اطلاعات تاریخی ما افزود خواندن این مطالب برای ما که چندین و چند بار به بند میزان رفته ایم خیلی جالب است . امسال عید در بند میزان چند گردشگار خارجی هم دیدم که بدقت آنجا را ارزیابی میکردند.

  • بسيار گيرا و خواندني . دست ميرزا درد نكنه با بند درست كردنش و نقش در آبادي شوشتر . هيچ جاي دنيا شوشتر نميشه .

Leave Your Comment

Skip to content