سلمان فارسی که بود؟

 

 

رﻭﺯﺑﻪ ﮐﺎﺯﺭﻭﻧﯽ ” ﭘﺴﺮ ” ﺑﺪﺧﺸﺎﻥﮐﺎﻫﻦ “ ( ﺭﻭﺣﺎﻧﯽﺯﺭﺗﺸﺘﯽ) ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﺩﯾﻦ ﺍﺟﺪﺍﺩﯾﺶ ﻣﻮﺭﺩﺗﻌﻘﯿﺐ ﺣﮑﻮﻣﺖ اﯾﺮﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ..
ﺳﻠﻤﺎﻥ (ﺭﻭﺯﺑﻪ ) ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ مﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖﺩﺍﺩ ﻭ ﻋﻤﻪ ﺍﻭ
ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ .
اﻭ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ تحقیق ﻭ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﺳﺎﺣﺮﯼ ﻭ جاﺩﻭﮔﺮﯼ ﻧﯿﺰ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﻧﻈﺎﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ تاﮐﺘﯿﮑﻬﺎﯼ ﺟﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻣﺎ به ﺁﻥ ” ﻃﺮﺡ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ” ﻣﯿﮕﻮﯾﯿﻢ ،بوﺩ …
اﻭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺩﯾﻦ ﻣﯿﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ دﯾﻦﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ
ﮔﺮﻭﯾﺪﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﯾﻦ زﺭﺗﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺒﻌﯿﺖ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ .
ﺳﭙﺲ ﺩﯾﻦ ﻣﺎﻧﻮﯼ ( ﻣﺎﻧﯽ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ) ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺎﻧﻮﯼ ﺷﺪﻥ
منفور ﻮ ﻣﻐﻀﻮﺏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ به ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮔﺸﺖ …
ﺳﻠﻤﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ دﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺣﺒﺲ ﺑﺎ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﺎﻗﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﻋﻤﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺩﯾﺎﺭ ﺧﻮﺩ
ﮔﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺪ …
در ﺑﯿﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ و ﺑﺎ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻭ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻬﺎﯼ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ. ﺍﻭ ﺩﺭﺳﻮﺭﯾﻪ ﺩﯾﻦ ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ .
ﺍﺑﻮﺭﯾﺤﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻧﯽ ﺩﺭ« ﺍﻵﺛﺎﺭ ﺍﻟﺒﺎﻗﯿﻪ ﻋﻦ ﺍﻟﻘﺮﻭﻥ ﺍﻟﺨﺎﻟﯿﻪ »ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ : ﺍﻧﺠﯿﻞ ﺳﺒﻌﯿﻦ ( ﺑﻼﻣﺲ) ﻧﺎﻡ ﺍﻧﺠﯿﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻼﻡ ﭘﺴﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ‌ ﺍﺳﺖ . »
ﺍﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ
ﺷﺒﻪ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺷﺪ.
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺭﺳﻢ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪﯼ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺰﻧﯽ ﻭ ﺁﺩﻡ ﺩﺯﺩﯼ ﺷﻬﺮﺕ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﯼ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﻣﺪﯾﻨﻪ ( ﯾﺜﺮﺏ ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﮔﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺜﺮﺏ ﺑﺮﺩ.
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮔﺰﯾﺪﻩ ” ﺣﻤﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺴﺘﻮﻓﯽ ” ﺁﻣﺪﻩﺍﺳﺖ : ﮐﻪ ﺭﻭﺯﺑﻪ ( ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ) ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺣﺠﺎﺯ ﺗﻮﺳﻂ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﺑﻨﯽ ﮐﻠﺐ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﮔﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﻟﻠﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ(ص)ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﮔﯽ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﻋﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ …
ناﻡ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﺮ ﻭﯼ ﻧﻬﺎﺩ .ﺑﺎ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺯﺑﻪ ﺑﻪ “ﺳﻠﻤﺎﻥ “ﻫﻮﯾﺖ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ .
ﺍﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻣﻮﺯﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﮐﻤﺎﻻﺕ ﻭ ﻓﻀﺎﯾﻞ ﻭ ﺗﺎﮐﺘﯿﮑﻬﺎﯼ ﺟﻨﮕﯽ ﺍﺯ ﻗﺒﯿﻞ ﮐﻨﺪﻥ ﺧﻨﺪﻕ ﻭ صف ﺁﺭﺍﯾﯽ ﺟﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺍﻋﺮﺍﺏ اﺯ ﺁﻥ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ آﻣﻮﺧﺖ …
اﻭ ﻃﺮﺯ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻨﺠﻨﯿﻖ ﻭ ﺍﺭﺍﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﮕﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﯾﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﯾﻬﻮﺩﯾﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ اﺯ ﻣﺸﺎﻭﺭﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ(ص) و ﺍﺳﻼﻡ ﺷﺪ..

“جنگ اعراب با ایران
ﭘﺲ ﺍﺯ فوت محمد ,ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ” ﻋﻤﺮ ﺑﻦﺧﻄﺎﺏ” ﺍﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻟﺸﮕﺮ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﯼ ﯾﮏ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻃﺮﺡ ﺭﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﻘﺎﻁ ﺿﻌﻒ ﻭ ﺣﺴﺎﺱ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻃﻼﻉ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻋﻤﺮ ﺭﺳﺎﻧﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﯾﮕﺎﻩ ﻭﯾﮋﻩ ﺍﯼ ﻧﺰﺩ ﻋﻤﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺮ ﺩﮊ ﻭ ﺧﻨﺪﻗﻬﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ فاﺋﻖ ﺁﻣﺪﻧﺪ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﻮﺩﻥ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺤﺘﻮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﺁﮔﺎﻩ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﻪ ﺩﻓﻌﺎﺕ ﺍﺯ ﺁﻥ یاﺩ ﺷﺪﻩ ، ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ :
( ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﺳﺖ ﯾﺎ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﻧﯿﺎﺯﯼ
ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺴﺖ ، ﯾﺎ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﯿﺴﺖ که ﮐﻔﺮ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ ،ﭘﺲ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﺭﺍ بسوﺯﺍﻧﯿﺪ ! ) ”
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﻭ ﻣﻨﻄﻖ ﯾﮏ ﻋﺮﺏ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻭ ﺟﺎﻫﻞ ﺗﻮﺍﻡ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻪ کتاﺑﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻧﺴﻞ تلاﺵ ﻭ ﺯﺣﻤﺖ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺑﻪ ﺗﻠﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮔﺮﺩﺩ ..
ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻃﺒﺮﯼ”سلمان ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎﯼ ﻗﺎﺩﺳﯿﻪ ﻭنهاﻭﻧﺪ ﻭ ﻓﺘﺢ ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ ﻭ ﻣﺪﺍﺋﻦ فرﻣﺎﻧﺪﻩ ﯼ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﻮﺩ ﻭ اﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻘﺎﻁ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻗﻮﺕ ﺳﭙﺎﻩ اﯾﺮﺍﻥ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﻓﯿﻞ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ سلمان ﮐﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻒ ﻓﯿﻠﻬﺎ ﺯﯾﺮ ﺷﮑﻢ ﻭ ﺧﺮﻃﻮﻡ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ! با ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻓﯿﻠﻬﺎﯼ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ …
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺘﺢ ﻣﺪﺍﺋﻦ ﺍﻭ ﺩﺭﻓﺶ کاﻭﯾﺎﻧﯽ ﻭ ﻓﺮﺵ ﺑﻬﺎﺭﺳﺘﺎﻥ (ﻓﺮﺵ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺧﺴﺮﻭ ﭘﺮﻭﯾﺰ ﮐﻪ ﺗﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﯾﺸﻢ ﻭ ﻃﻼ ﻭ ﻧﻘﺮﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ مزﯾﻦ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻫﺮﺍﺕ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ) و ﺗﺎﺟﻬﺎﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﻣﻬﺎﺟﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩ .
ﺻﺪﻣﺎﺕ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﯾﻐﻤﺎ رﻓﺘﻦ ﻣﯿﺮﺍﺙ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ و ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ و زﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﮐﻨﯿﺰ ﺩﺭ باﺯﺍﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ( ﺣﺠﺎﺯ ) ﯾﻌﻨﯽ ﺣﻘﺎﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺩﻭﺭﺍﻧﯽ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﻮﺯﯼ ﻭ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﯿﻬﻦ ﺧﻮﯾﺵ بوﺩ ﻭ ﺑﺲ !
وﮔﺮﻧﻪ ﺗﺎﺯﯾﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﺧﻮﺍﺏ ﻓﺘﺢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪﻧﺪ .
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺻﻠﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﻠﻞ ﺣﻤﻠﻪ ﯼ اﻋﺮﺍﺏ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻭ
ﺣﮑﻮﻣﺘﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻥ ﻗﻠﺐ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﺟﻨﮓ 27 ﺳﺎﻟﻪ
ﺑﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﯿﺰﺍﻧﺲ ( ﯾﻮﻧﺎﻥ ) ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﻢ ﺗﻮﺳﻂ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻃﻼﻉ
ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ !

سید فخرالدین محمودیان

اسفند 1394

بن مایه ها:
دوقرن سکوت زرین کوب
تاریخ طبری
تاریخ تمدن جرجی زیدان

Comment (13)

  • دست شما درد نکند آ سید که جالب و آموزنده بود متشکر از اطلاعاتی که در اختیار ما گذاشتی تا با شخصیت هائی که اسم آنها مرتبأ تکرار میشود ولی ما شناختی از آنها نداریم. خیلی ممنون حج آقا برقرار باشی

  • باسلام خدمت عزیزان وخسته نباشید لطفا در مورد سلمان فارسی تامل نموده فرمایش ویامبررا مد نظربیاوریدکه فرمود سلمان منا اهل بیت. ارادتمند. س.ش اخلاقی

  • درود به خاندان سادات قیری!
    بسیار آموزنده است و نشان می دهد که این مرد چقدر دین و مذهب عوض کرده و دارای ثبات اندیشه و رای نبوده و به احتمال زیاد عقده فراوان داشته و متاسفانه برای انتقام از سران ایران همه کشور و مردم را دچار صدمات فراوان نمود.

  • باعرض معذرت بی سوادی وکم اطلاعی خودراازشخصیتهای تاریخی واسلامی درمعرض قضاوت قرار ندهیم وقضاوت راخدشه دار نکنیم وبیشترمطالعه کنیم
    س.ش اخلاقی

  • بنظر من سلمان فارسی را باید از دو جنبه ملاحظه کرد یکی ایرانی و دیگری مسلمانی نه ایرانی منکر مسلمانی است و نه مسلمانی منکر ایرانی بلکه مسلمانی ایرانی مکمل یکدیگرند. اگر سلمان باعث شد چیزی از دست بدهیم در عوض چیز با ارزش دیگری بدست آوردیم. همانطور که منطق حکم میکند باید بر حسب زمان و مکان قضاوت کرد. سلمان یکنفر بود ولی ایده فکری او در جامعه آنروز رواج داشت. قطعأ این بحث چنان مفصل و معتبر است که جای آن در این سایت نیست. همه شخصیت ها و عقیده ها محترم هستند.

  • شاید مشکل اساسی ما ایرانیان همین باشد که فکر میکنیم انچه ما میدانیم عین واقیعت وسواد است.تمجید پیامبر از سلمان بدیهی است چون منشا خدمات بزرگی برای اسلام بوده است ولی اگر سلمان را صرفا از دید یک ایرانی ( ونه اسلامی )قضاوت کنیم جز انچه در بالا امده است نخواهد بود.نمونه های بسیاری در همین زمان نیز قابل مشاهده است. بستگی دارد برای افراد دین دراولویت باشد یا وطن…..
    بهرحال باید به افکار هم احترام بگذادیم و همواره خود را برحق ندانیم.موید باشید

  • البته نظریه برادرمان بهروزی هم قابل پاسخگویی است ولی چون درنهایت نوشته جای ان این سایت نیست .پاسخ بماند.موید باشبد

  • باسلام حضوردوستان ارجمندوعالمم هدف ازپست سلمان درجمع یکدل وهمرنگمان ایجادزمینه تعارض وتشتت نبودبلکه صرفاواگویه فردی بوددرجلسه ای خصوصی که محض نظرخواهی ونقدباطلاعتان رساندم .زیراعقیده دارم ضمن نقدوبررسی است که انسان بیشترمیآموزد.بهرحال اگراین امر موجب رنجش یاتکدرخاطرهریک ازشما عزیزان شده صمیمانه وتمام قدعذرخواهی میکنم!

  • با تشکر از تیمسار گرامی و عزیزانی که نظرداده اند بخصوص آقای اخلاقی ، چند نکته بنظر بنده میرسد که عنوان مینمایم .
    ۱-سایت سادات شبیه یک نشست خانوادگی است و بدیهی است که اعضا با رعایت اخلاق و ادب نظراتشان را عنوان کنند .
    ۲- تیمسار گرامی با توجه به متون تاریخی مطلبی را که لابد پسندیده و قابل طرح در جمع خانوادگی دانسته ارسال نموده است .
    ۳- هریک از اعضا در صورتیکه این نوع نگاه را قبول نداشته باشند ، باید با استدلال و منابع معتبر دلیلی بر رد آن بصورت علمی و بارعایت دوستی و ادب تهیه نموده و در جواب ارسال کنند .
    ۳- نگاه صرفا ناسیونالیستی و یا عقیدتی به شخصیت های تاریخی معمولا به نتایج درستی نمیرسد .
    ۴- بسیاری از افرادی که در سپاه اسلام به ایران حمله کردند بعدا در مسایل داخلی رودرروی هم شمشیر کشیدند و منحرف یا رستگار شدند .
    ۵ – حمله اعراب در صدر اسلام عامل خارجی فروپاشی امپراتوری ایران بوده و عوامل اصلی و درونی نباید نادیده گرفته شوند .
    ۶- فجایعی که بعد از حمله اعراب به ایران پیش آمد با بسیاری از تعالیم اسلام منافات دارند .
    ۷- کافی است که درنظر داشته باشیم که حمله به ایران در زمان خلافت «عمر» صورت گرفته است ، آیا ما بعنوان شیعیان تمام عملکردهای« عمر »را قبول داریم ؟
    شخصا با تهیه و ارسال چنین مطالبی برای سایت موافق هستم و تضارب آرا به شرط آنکه با ادب و احترام و براساس متون علمی باشد میتواند بسیار پیشبرنده باشد .

  • متشكر و ممنون از متن ارسالي پسرعموي گرامي . مطالعه در مورد شخصيتها ي مختلف تاريخي با وجود تمامي تعصبات كه وجود دارد هميشه نوعي اختلاف سليقه بوجود مي آورد. تعصب نداشتن و با ديد باز و بيطرف خواندن و احترام به عقيده همديگر داشتن روحيه اي ماورايي ميطلبد.
    ممنون و متشكرم از تمامي زحماتي كه براي سايت مي كشيد و وقتي كه براي گردآوري مطالب ميگذاريد.

  • بسمه تعالی
    خدمت برادران محترم و اعضای محترم سایت سادات قیری
    با سلام و دعای خیر
    احتراما در پاسخ نوشته (سلمان فارسی که بود؟)مطالب زیر عرض می شود:
    1) همانگونه که می دانید رسالت پیامبر اسلام رسالت جهانی و تنها رسالت جهانی است و بعد از ایشان پیامبری نیامده و هرگز نخواهد آمد بنابراین طبق آیات قرآن مسیحیت / یهودیت و صایبین که اهل کتاب بودند موظف بودند که به اسلام بگروند.
    2) بر این اساس ما از هر ملیتی که باشیم وظیفه داریم که دین اسلام را بپذیریم. یعنی برای مسلمان بودن / انسان بودن شرط لازم کافیست و دین اسلام گرچه ظهورش در عربستان بوده اما طبق آیات سوره توبه و سوره صف بر همه دین های عالم پیروز می شود. بنابراین گرچه ما در ایران متولد شده ایم – یا سلمان فارسی در ایران متولد شده است – اما وظیفه داشته است که به دنبال دین حق بگردد.
    3) اصول اعتقادی دین اسلام و تشیع 1- توحید 2- نبوت 3-معاد 4- عدل 5- امامت با قدرت و با دلایل عقلی و نقلی قابل اثبات هستند و عقل مشترک همه انسان هاست و بدلیل داشتن عقل مسؤل هستیم که راه حق و صراط مستقیم را انتخاب کنیم.
    4) اینکه یک نفر در طول عمرش مثل سلمان فارسی دنبال حق بگردد و مذاهب مختلف را بیازماید یک نقطه قوت و قوی ترین نقطه قوت اوست و جای ملامت ندارد.
    5) براستی امام زمان سلام الله علیه که بیاید و همه دنیا را به اسلام دعوت کند و اسلام را بر همه دینها پیروز گرداند کاری خلاف ملیت انجام داده است؟!!
    6) دریغم می آید که این مطلب را نگویم که از رسول گرامی اسلام پرسیدند که سلمان جزء انصار است – که در مدینه نبودند – و یا جزء مهاجران است – که در مکه نبوده است- ؟ پیامبر گرامی اسلام فرمودند :
    – ” سلمان از ما اهل بیت است “. و در حدیث دیگر فرمودند درجه ایمان سلمان 10 از 10 است.
    7) حکومت سلماان در مداین افتخار و الگوی حکومت است که فردی با آن قناعت و آن دیانت و مدیریت سالها بر مداین حکم راند و نه مثل شاهان ساسانی 1000 مغنیه داشت و نه 1000 شتر اسباب مطبخ او را حمل می کردند.
    مرحوم استاد شهید مطهری (ره) در کتاب کتاب سوزی ایران و مصر سوختن کتابخانه را در ایران با دلایل کافی و مستندات یک افسانه ی ساخته ی دشمنان اسلام تلقی می فرماید .

    توصیه بردرانه دارم که حتما حتما کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران استاد مطهری را بخوانید.

    یا علی
    سید حسین مطهر

  • خیلی ممنونم از مطلب بسیار مفیدتون. گرچه مثل سابق نمیشه که پای صحبت بزرگان نشست و استفاده کرد ولی خیلی خوشحالم که این سایت این امکان را فراهم کرد که به طور مجازی از این نظرات بهره مند شویم.
    باز هم ممنون و سلامت باشید همیشه.

  • اقوام عزیزم توجه کنند :
    ۱ – صحبت از یک نفر انسان است بنام سلمان فارسی و نه شخصی معصوم .
    ۲ – در مقاله ارسالی آقای محمودیان و نظرات هیچیک از عزیزان موضوع قضاوت در باره اسلام و حقانیت آن نیست .
    ۳ – در زمان حیات پیامبر اکرم نیز کسی به اجبار تغییر دین نداده و حقوق یهود و نصارا و … محفوظ بوده است .
    ۴ – شخصیت هایی نظیر طلحه و زبیر و بسیاری از نام آوران در رکاب پیغمبر گرامی بعدا اشتباه و انحراف داشته اند .
    ۵ – بنی امیه ای که فرزند گرامی رسول خدا را شهید کردند و بنی عباسی که به امامان شیعه رحم نکردند ، آیا می توانستند نسبت به ایرانیان مهربان و آبادگر باشند؟
    ۶ – صحبت از نقش تاریخی شخصیتی از صدر اسلام است و نه بحث ایده اولوژیک راجع به حقانیت دین و خداپرستی .
    ۷ – بسیار بجا خواهد بود که اقوام عزیزم منابعی تاریخی را معرفی کنند که راجع به دویست سال ابتدای استیلای اعراب به ایران مطالب معتبری داشته باشند .

Leave Your Comment

Skip to content