«یاد یار» و «دیوار» سروده ی سپهر مطهر

یاد یار

بر سینه برف دستت ای یار
خطی بنوشت در زمستان
خطی که فکند شور و غوغا
در سینه بی ریای مستان
آتش زده بود برفها را
هم عاشق زار بی نوا را
افسوس که روز بعد خورشید
یک لحظه چو آن دو واژه را دید
سرما بگذشت و برف هم رفت
تو رفتی و آن دو حرف هم رفت
هر سال چو میرسد زمستان
صد فوج از عاشقان و مستان
گیرند ز برف دانه دانه

از دست سپید تو نشانه

 

———————————————————

 

دیوار

بازهم صبح آمد
ودلم
با تپش دلهره ای جست زخواب
وز نظرگاه دو چشم
خیره شد بر دیوار
روی دیوار حیاط
نرده ها دست به دست
بینشان جای خروس سحری
خالی از آوازست
نرده ها صف زده اند
تا که همسایه بفهمد دیوار
نصفش از آن من است
و بداند که چه لطفی است به او
اینکه بگذاشته ام
پیچکش بگذرد از نرده دیوار
به این سوی حیاط
باز هم صبح شد اما
خورشید
از کجا سر زده است؟
افق اینجا سر دیوار منست؟
یا لب بوم شماست؟
کرده بیچاره دو صد بار طلوع
وهنوز از پس هر بام
که او میگذرد
یک کمی بالاتر
خانه ای ساخته اند
ودر آنجا افقی تازه بیافراخته اند
افقی صد پاره
سحری اینهمه لوس
پس همان به نداریم خروس.
پس همان به که خروس
خفته در یخچال است
و سحر خالی و دنج
فارغ از جنجال است
سروده:
سپهر مطهر
آذر94

Comment (7)

  • احسنت بر دکتر سپهر جان بخاطر طبع شاعرگونه بتو تبریک میگویم خیلی جالب و دلنشین . راستی ایکاش عکسی از خودت در سایت بگذاری که حداقل عکست را ببینیم. بهر حال خوشبخت و موفق باشی عزیزم.

  • سپهر جان برادر عزیز شعرهای تو همیشه بردل می نشینند چون ازدل برمی ایند .
    انشاا… یکروز خودت اقدام به جمع اوری و چاپ شعرهات بکنی تا بیشتر استفاده کنیم .

  • آقا سپهر:
    مرسي كه دل نوشته هاي خودت رو براي خوندن ما فرستادي. هر ٢ زيبا بودند ولي من ديوار رو بيشتر با هاش تونستم ارتباط برقرار كنم و بيشتر دوست داشتم و به نظرم خيلي حرفه اي امد. البته ياد يار هم اثر خودش رو روي خواننده ميگذاره . ممنون

  • به به ، به اين استعدادهاي نهفته . بسيار به دل نشست . سپهر جان حتما شعرهايت را جمع آوري كن و مجموعه اي از آنها درست كن . موفق باشي هميشه .

  • سرودن شعر صرفنظر از نکات فنی آن طبع لطیف و روح بزرگی لازم دارد که
    نشان از وجود آنها در سپهر است و جادارد که تبریک عرض نمایم .
    چون از شعر چیزی نمی دانم در باره مفهوم و صنایع شعری و سبک شعر نمی توانم نظری بدهم ولی سروده و نوشته را در معرض قضاوت عموم قرار دادن شهامت و جسارت خاصی لازم دارد که سپهر گرامی واجد آن است . به امید ادامه سرایش اشعار بیشتر از ایشان .

Leave Your Comment

Skip to content