شــــوشتـــــر شهـــــری بـــه قـــدمـــت تــــاریــــخ (بخش چهارم)

فتح شوشتر و داستان دانیال نبی

داستان دیگری که در جریان اشغال شوشتر ذکر می کنند ،مسیله پیدا شدن جسد دانیال نبی در این شهر است.بطوریکه می نویسند:چون ابو موسی اشعری شوشتر را اشغال کرد،جسدی همراه با کیسه ای پول در حوض آبی که از مس ساخته شده بود،پیدا کرد.وقتی علت این ام را از مردم جویا شد،آنها پاسخ دادند:هر کس که محتاج می شود به اندازه نیاز خود از از این پول برمیدارد و چون مشکل وی رفع گردید،پول را برمی گرداند و اگر کسی قرض خود را ادا نکند،مریض می شود.ابوموسی این قضیه را به اطلاع عمر رسانید و او نیز در پاسخ نوشت:آن جسد دانیال نبی است .اورا بیرون بیاور،غسل ده و کفن بپوشان و بر او نماز بخوان و دفنش کن!.همدانی مورخ قرن ششم هجری در این باره می نویسد:
جسد دانیال به تستر بود،اهل شوش را قحطی فرارسید،جسد دانیال بخواستند ایشان
تابوت را به شوش فرستادند تا قحطی برفت .تابوت را پنهان کردند در قعر دریا و سوگند خوردند پیران شوش که تابوت در این شهر نیست.پس مردم شوشتر از کودکان پرسیدند:کودکان دلیلی کردند بر تابوت پس عادت افتاد در آن شهر،گواهی کودکان بشنوند.

 

تاریخ فتح شوشتر

در خصوص تاریخ اشغال شوشتر بین مورخین اتفاق نظر وجود ندارد.بطوریکه عده ای اشغال این شهر را سال 17 هجری و برخی 19 هجری و عده ای نیز سال 20 هجری نوشته اند.به هرحال پس از اینکه شوشتر اشغال شد میان اهل بصره و کوفه که در جنگ شرکت داشتند ،نزاعی برخاست.اهل کوفه گفتند:شوشتر جزو کوفه است و مردم بصره مدعی بودند که جزو بصره است.لذا برای مشخص نمودن موضوع نزد خلیفه ثانی(عمر) رفتند و خلیفه آن را جزو بصره قرار داد زیرا به بصره نزدیک تر بود.
شوشتر پس از اینکه توسط اعراب اشغال شد به عنوان یکی از پایگاه های مهم آنان در میان سایر فتوحات جدید قرار گرفت.خصوصا اینکه این شهر از نظر علمی و فرهنگی و نشر معارف اسلامی به مرحله ای رسید که همواره مورد توجه خلفای راشدین بود.هندوشاه نخجوانی می نویسد:”قرانی که خون عثمان برآن چکیده در خوزستان است،به ظاهر در شوشتر در خلوت خانه شیخ بزرگوار قطب وقت سهل بن عبدالله تستری در بقعه ای که به کوشک سهل معروف است”.

 

اوضاع کلی ایران در دوره امویان و عباسیان

دوران اموی در واقع دوران فلاکت جامعه ایرانی در همه زمینه ها بود البته نه تنها ایرانیان بلکه دیگر اقوام تابع امویان و حتی اکثریت اعراب نیز از حکومت آنها نا خشنود و از سیاست شان گریزان بودند.پس از آنکه خلافت به خاندان اموی رسید اندک مصونیتی که در روزگار خلفای راشدین وجود داشت نیز ار بین رفت.در این دوره امویان حکامی بر مردم گماردند که موجب نفرت و انزجار مسلمانان را فراهم آوردند.این قبیل حکام با قساوت و بی رحمی زایدالوصفی از مردم مالیات می گرفتند و برخی از آنان چنان کشتاری به راه انداختند که در هیچ دوره ای نظیر آن مشاهده نگردید.طرز حکومت امویان در مقایسه با شیوه ای که اولین فاتحان عرب در دوره خلفای راشدین مطابق آن عمل می کردند چنان ظالمانه به نظر می رسید که هرچه از عمر حکومت اموی می گذشت ،گذشته از حال بهتر به نظر می رسید.در دوره امویان برای اینکه بتوانند مالیات ها را به آسانی جمع آوری کنند،تدبیری اندیشیدند بدین منوال که لوحه هایی از سرب تهیه کرده و برگردن روستاییان می آویختند و مشخصات فرد و محل سکونت وی را برروی آن نقش می کردند و بدین ترتیب اگر فرد روستایی به ناحیه دیگری می رفت وی را بازداشت کرده و به محل سکونت اولیه خود اعزام می داشتند. این لوحه ها را فقط پس از پرداخت مالیات از گردن ها باز می کردند و مجددا هنگام محصول جدید آنها را می آویختند.
بنابراین روستاییان ،پیشه وران و اصناف ایرانی که زمانی با وعده های مساوات وعدالت اجتماعی عرب به استقبال آنها رفته بودند اکنون در بسیاری نقاط ایران در مبارزه علیه بنی امیه هم داستان شده بودند.بطوریکه در سال 67 هجری در خوزستان توده های عظیم ایرانی و عرب به نام خوارج ازرقی با هم متحد شده و دعوی مساوات و برابری همه مسلمانان را نمودند و نه تنها اعراب فقیر و روستاییان و پیشه وران ایرانی از این قیام پشتیبانی می کردند بلکه بخشی از ملاکین ایرانی که با فاتحان سازش نکرده بودند نیز بدان پیوستند.
در آغاز سده دوم هجری حریفان تازه ای برای خلفای اموی پیدا شدند که تقریبا از سال 102 هجری با موفقیت کامل به تبلیغ امر خویش پرداختند. این حریفان تازه از طرفداران خاندان بنی عباس از قبیله قریش بودند و موسس این دسته شخصی بود بنام امام محمد بن علی (نتیجه عباس عموی پیغمبر) که بعدا اخلاف وی به بنی عباس معروف شدند.سازمان مخفی هواداران بنی عباس در سال 106 هجری تشکیل شد. رهبر واقعی این سازمان بازرگانی بود ایرانی و متمول بنام بیکربن ماهان. وی پیروانی جدی و وفادار برگزید تا به سمت مبلغ به اکناف قلمرو خلافت گسیل دارد.بهترین و مساعد ترین ناحیه برای تبلیغ امر عباسیان ،خراسان و ماوراالنهر بود که مبلغین به آن سوی اعزام شدند. داعیان وعده می دادند:چنانچه عباسیان پیروز گردند،ایرانیان و سایر اقوام را در اداره امور کشور و حکومت دخیل و شریک خواهند ساخت. ابوالعباس سفاح چون در سال 132 هجری به خلافت عباسی منصوب شد در مسجد جامع کوفه به مردم نوید داد که عباسیان بار مالیات ها و خراجها را سبک خواهند کرد. ولی ماهها و سالها بعد نشان دادند که در صدد ایفای بسیاری از مواعید خود نیستند.بنی عباس از زمان قدرت گیری در سال 132 هجری تا هنگام زوال در سال 656 هجری که دولت آنها به دست ایلخانان مغول برافتاد،با فریب و دروغ و پیمان شکنی و تفرقه افکنی بر کشورهای اسلامی حکومت کردند. معهاذا با روی کار آمدن خلافت عباسی تمدن و فرهنگ ایران همراه با نفوذ موالی در دنیای اسلام و در سازمان خلافت عباسی،جای خود را باز کرد و در واقع در این دوره ایرانیان اصول کشورداری خود را به خلفا آموختند و عادات و رسوم ملی ایرانی در دوره عباسی رواج یافت.حتی اعیاد ملی ایران مانند نوروز و مهرگان و سده از طرف خلفا جشن گرفته می شد.از همین زمان بود که بسیاری از لغات فارسی در زبان عربی رواج یافت و کتاب های پهلوی مانند خدای نامه،کارنامه و کلیله و دمنه به زبان عربی ترجمه شد.پس از اینکه کشور ایران قریب دویست سال زیر تسلط مستقیم اعراب بود،در روزگار مامون ایرانیان موفق شدند اولین دولت نیمه مستقل ایرانی را تاسیس کنند.با تاسیس سلسله طاهریان در 205 هجری به دست طاهربن حسین،مقدمه ای برای تاسیس سلسله های دیگر ایرانی و از میان بردن تدریجی سیادت و سلطه عرب فراهم شد. این سلسله ها البته غیر از سلسله های ایرانی طبرستان است که بنام اسپهبدان یا نام های دیگر از همان انقراض ساسانیان در پشت کوه های البرز،امارت می کردند و هیچ وقت به فرمان خلفا گردن ننهادند.
سلسله هایی که از عهد مامون در ایران تاسیس شدند دو دسته اند:
دسته اول مانند زیدیه در طبرستان و گیلان و صفاریان و زیاریان و آل بویه به علت گرویدن به مذهبی غیر از مذهب رسمی خلفا ،سیادت روحانی خلیفه را قبول نداشتند.
دسته دیگر مانند سامانیان ،غزنویان و سلجوقیان چون مذهب سنت و جماعت داشتند و بر همان مذهب خلیفه بودند،اورا بر خود امیرالمومنین می شناختند و به نام او خطبه می خواندند. در حقیقت خویشتن را از جانب او مامور و منصوب می دانستند.بطور کلی تا سال656 یعنی زمان سقوط بغداد به دست هلاکوخان مغول ،مستقیم یا غیر مستقیم از خلیفه بغداد اطاعت می کردند.

Comment (5)

Leave Your Comment

Skip to content