زنـــدگی کـــردن بـــه روش صفر یــا یـــک (به قلم سید محمدعلی بهروزی)

صفر و یک، اصول مقدماتی عملکرد کامپیوتر است. همه ما در این برهه از زمان با کامپیوتر آشنا هستیم. نسل جدید کامپیوتر به اندازه های کف دست تا یک جعه رومیزی( پی سی ) دو مزیت در مقایسه با مغز انسان دارد، یکی سرعت و دیگری دقت بیشتر است. با این حال کامپیوتر علیرغم این توانمندی، اما فاقد خلاقیت بوده و در انتخاب گزینه ها، هوشمندی لازم را ندارد. البته بحث ما به کامپیوتر مربوط نمی شود. برای توجیه صفر و یک مثال آوردم.

خوب حالا مفهوم صفر و یک در مورد انسان یعنی چی؟

حتما شما با کسانی برخورد کرده اید که در عقاید و گفتار و کردارشان تنها به یک گزینه مشخص بسنده می کنند و از درایت وجود سایر گزینه ها غافل هستند. وقتی قرار است غذایی بخورند، یا جایی بروند، یا خریدی بکنند، لباسی بپوشند خلاصه در هر انتخابی به قول معروف یا صفر هستند یا یک. فلان رستوران فلان فروشگاه فلان رنگ و فلان شکل، به هر حال روی یک گزینه مشخص تصمیم می گیرند و با اینکه ممکن است مشکلاتی برایشان درست بشود، با این حال در تغییر ایده و سلیقه خود برای بهتر شدن ناتوانند.

این طرز تلقی که از طریق تعلیم و تربیت خانواده گی یا بشکل عادت دامن گیر انسان می شود، نقیصه ای است که هر گونه خلاقیت و ذکاوت ذاتی انسان را به اضمحلال می کشاند. هراس از تجربه های نو، نخوت به بار می آورد و پایه های ساختمان شخصیت فرد را شکننده و آسیب پذیر می سازد. تا زمانی که این طرز سلوک به خود انسان ارتباط پیدا میکند، ضرر و زیان حاصل از آن به یک نفر برمی گردد. مسئله مهم درگیر شدن اجباری دیگران با آن است. مخصوصا در زندگی مشترک زن و مرد و احیانا فرزند یا فرزندان خانواده.

شما خانم خانه اگر متوجه شدید که در برابر اظهار نظرها، سلایق، انتخاب گزینه ها، راهکارهای زندگی، حتی نوع پوشش شوهر و بچه ها خلاصه در همه موارد زندگی، تنها خود شما صاحب نظر و تصمیم گیرنده اصلی هستید، این مسئولیت خود خواسته یا تحمیلی در دراز مدت به نفع شما نیست. با شما آقای خانواده هم هستم، اگر به همین شکل عمل کنید، در آینده دور یا نزدیک با مشکل روبرو خواهید شد. اگر خود شما برای رفع این نقیصه کاری نکنید، ذهن و روح شما روزی بالاخره طغیان خواهد کرد و از تنش حاصل از مسئولیت پذیری یک طرفه شما را به ستوه خواهد آورد. این خط این هم نشان!

حالا ببینیم مشکل از کجا شروع می شود. خانم خانه را در نظر بگیرید. تا زمانیکه در برابر ایده ها و دستورات وی مجری بلااراده ای وجود دارد، اوضاع موقتا حتی اگر طولانی هم باشد آرام و بی دغدغه است. دو خطر عمده این آرامش را تهدید می کند. یکی همانطور که گفتم خستگی از مسئولیتی که با افزایش تعداد افراد خانواده بیشتر میشود، و دیگری طغیان فکری و عقیده طرفهای مقابل یا فرمانبرها.

اگر شوهری خصلت فرمانبرداری بی چون و چرا را از خانواده پدری که در آن مادر حاکم و فرمانده بوده، با خود به خانه مشترک همسرش می آورد، استعداد بالقوه ای در عدم مسئولیت پذیری اظهار نظر و ایده داشته و متاسفانه جو زندگی مشترک را برای ظهور این استعداد آماده می سازد. شما خانم کدبانوی خانه اگر صد سال صمیمانه در کنار همسرتان زندگی کنید به ندرت می توانید موقعیت روحی روانی و فکری وی را از صبح که شما خواب هستید او از خانه خارج می شود تا شب که شاید شروع خواب مجدد شما باشد برمی گردد را آن طور که باید درک کنید. ترس از خواب رفتن ، نحوه رفتن سر کار، دلهره دیر رسیدن و جریمه ، نگران از دست دادن شغل، مواجه شدن با مافوق بد قلق، بروکراسی و تشریفات زائد اداری، روبرو شدن با همکار فضول، اخم آبدارچی، دفاع در برابر دو بهم زنی بعضی همکاران، تذکر و توبیخ ضبط در پرونده، اضافه کاری اجباری، گاهی اوقات گفتاری مشمئز کننده برای خشنودی رئیس، دردسر مراجعت به خانه، خستگی روحی و فکری، و هزاران دیگر که وقت را تلف می کند. و فردا و فردا ها همین داستان ادامه دارد یک سریال اجباری ادامه دار.

اگر امروز شما خانم خانه از مادر شوهر یا کس دیگری دلخور و رنجیده شدید، می توانید یا اصلا و یا موقتا وی را ملاقات نکنید تا فکرتان آرام شود. اما مرد خانواده مجبور است محیط کار و ممر معاش خود را هر چه هست خوب یا بد هر روز تحمل کند و بار محنت آن را به دوش بکشد چون بقای وی و خانواده اش به آن بستگی دارد.

مردی با چنین تنش فکری نمی تواند صاحب نظر و ایده بخصوصی باشد و مسلما اگر شما خانم خانه بر اساس سلیقه خود تغییری در دکور خانه داده اید، واکنش طبیعی او را امروز بر انگیخته نخواهید کرد. صرف نظر از یک سری استثنائات، همین حرکت ساده تغیر دکور خانه که واکنشی در بر نداشت اگر به کارهای دیگری مثل انتخاب وسیله زندگی، رفتن یا نرفتن به جایی، پوشیدن یا نپوشیدن لباس شوهر و بچه ها، انتخاب رنگ و نوع وسیله زندگی، و سایر مراحل زندگی مشترک ادامه پیدا کند، شما تبدیل به انسانی خواهید شد که یا صفر است یا یک. یا همان خواست و نظر مربوط بشما یا هیچ. به تدریج هر ایده و نظر دیگری را برنمی تابید و در برابر آن جبهه خواهید گرفت. تکرار اعمال و رفتار و افکار یک طرفه، به شما شخصیتی یک سویه داده و مخصوصا اعتبار و ارزشهای شریک زندگی خود را ندیده گرفته و این تداوم روزی شما را خسته و درمانده خواهد کرد.

ملاحظه می کنید که خواسته یا ناخواسته در صورتی که اندیشه ها و ایده های دیگران را در مراحل زندگی نپذیرید، به چه عواقب ناراحت کننده ای دچار می شوید. همین سرنوشت نیز گریبان گیر مرد خانه خواهد شد، اگر روش همسرش را دنبال کند. زندگی به روش صفر یا یک خلاقیت و ابتکار عمل دیگران را سلب می کند، و بار مسئولیت انسان را بیشتر خواهد کرد.

خوب حالا از کجا شروع کنیم تا آبی یر این آتش بریزیم؟ خیلی ساده، از همین ساعت عقیده و ایده و نظر شریک زندگی و حتی بچه ها را جویا شوید. مسئولیت انتخاب گزینه ها را بین خانواده تقسیم کنید. از لاک خودمحوری خارج شوید و تحمل پذیرش ایده و نظر دیگران را تمرین کنید. قطعا هنوز هم ممکن است شریک زندگی شما فاقد نظر و سلیقه خاصی باشد. در آن صورت صمیمانه چندین گزینه را به او پیشنهاد کنید تا وی یکی را انتخاب کند. و با هر عاقبت و فرجامی که در بر خواهد داشت، دقیقا نظر او را اجرا کنید. در مورد بچه ها نیز نظرشان را جویا شوید. فلسفه زندگی مشترک همین است. زمانی را در نظر بگیرید که نظر و سلیقه و دستورالعمل های شما خدای نکرده به هر دلیلی بر خانواده حاکم نباشد، در آن صورت نظم و نظام خانواده از هم پاشیده خواهد شد. و مسلمأ شما چنین سرنوشتی را برای عزیزان خود نمی پسندید.

خدا پشت و پناه شما باد.

دعاگو : سید محمدعلی بهروزی

Comment (3)

  • دایی بهروز عزیزم بسیار ساده و روان نوشتید و چه قابل درک شاید خیلی از این مثال ها که زدید برای هر کدام از ماها بارها تکرار شده باشه و قابل لمسه من هم معتقدم که باید نظر همه افراد خانواده در تصمیم گیریها پرسیده بشه اینطوری همیشه یک خانواده محکم و استوار خواهیم داشت. مقالتون بسیار زیبا و جالب توجه بود از نظر من منتظر مقالات بعدی شما هستم خدا قوت . دوستدار شما آنیتا

  • بنام خدا
    مانند همیشه نوشته ای کاربردی وزیبا با قلمی شیوا از فرهیخته ای از سادات قیری
    باشد که همه بخصوص جوانان سادات از این فرصت های گرانبها ومقالات ارزنده جناب بهروزی استفاده کرده ودر راه سعادت زندگی خود گام بردارند
    با سپاس
    سید مسعود مطهر
    ای که داس

Leave Your Comment

Skip to content