یـــادبـــودی از ابیـــات وخاطـــرات بـــزرگـــان ســـادات قیـــری

بنام خدا
ِ
ِ
           فرزند هنر باش نه فرزند پدر    فرزند هنر زنده كند نام  پدر
ِ
ِ
ِ
گويي خداي جل ال عظمه براي هر انساني مشخصه اي و علامتي و به فرا خور نعماتي كه به او داده وظايفي در برابر انسانيت و جامعه عطا نموده كه يقينا بر گرفته از حكمت خود اوست و بعضا مخفي از نظر عوام ويا گاها خواص است.
اينجانب سيد علي ( رضا ) آباد با بيان اين نظريه قصد و نيت دارم اكنون كه امكانات تكنولوژي روز والبته زحمات بنيان گذار ان سايت سادات قيري امكان برقراري چنين ارتباطاتي  را فراهم نموده  و اكنون كه به دلایل جغرافيايي و اقتصادي، گلبرگ هاي خاندان سادات پراكنده گرديده اند و همچون گذشته امكان ملاقاتهاي حضوري و روابط به شكل سنتي آن میسر نمي باشد 
به جهت:
  • اداي وظائف برگرفته از نعمات الهي
  • زنده نگه داشتن ياد و نام گذشتگان كه كوچك ترين وظيفه ما بازماندگان  است.
  • انتقال تجربه و جلو گيري از به هدر رفتن آنها 
همت نمايم  تا با نگاهي هوشمندانه و موشكافانه  به اطراف و نزديكان و از دست رفتگان و يا والدين و يا وابستگان نسبي و سببي مشخصه هاي مثبت و امتيازات آنان را مورد بررسي و مطالعه قرار داده و به روش جديد براي نسل حاضر و آينده در تاريخ و ياد آنها حفظ و ثبت  نماييم.
باشد تا اين حركت كوچك سر آغازي  باشد براي فرزندانمان تا از به هدر رفتن و دفن خصوصيات و امتيازات و وجوه تمايز گذشتگان جلوگيري، و بعضا بهره  برده و بتوانيم اين نقطه ضعف هاي متداول ارتباطات امروزه را بدينوسله به نكات مثبت تبديل نموده تا هم اداي دين به گذشتگان داشته، هم درسي براي آيندگان باشيم و هم اجازه ندهيم   اين چنين ساده و ارزان  اين تجربه ها و انسان ها و امتيازات به فراموشي سپرده  شوند.
 
پيشنهاد دارم تا هر كدام از ما با تمركز به اطراف و بستگان و خصوصيات و مشخصه هاي آنان به  زنده نگه داشتن اين خاطرات همت گماشته و اداي وظيفه نماييم.
 
بنده هر چه به دوران كودكي و نوجواني خود مي انديشم يادگاري از أبيات و أشعاري كه از زبان پدرم در محافل شنيده ام پيدا مي نمايم  و هر گاه در جمعي نام ايشان  ذكر ميشود، حضار، دوستان و بستگان  ياد او را با اشعار  شيرين و پندآموز گرامي مي دارند. لذا وظيفه خود دانسته،  بر گرفته از كنايه موجود در  يكي از ابيات ايشان:
فرزند هنر باش نه فرزند پدر           فرزند هنر زنده كند نام پدر
آن  را سر لوحه اين حركت فرهنگي ، اخلاقي و اجتماعي قرار داده و با بيان آن  اشعار همانا ياد و خاطره  ايشان را براي دوست دارانش زنده نگه داشته و حافظ و رهروي بر ادبيات گفتاري و پندآموز ايشان باشم انشا ا… مخفي نماند تمامي اين اشعار از شاعران ادبيات كهن  ايران است و هيچ كدام سروده شخصي ايشان نمي باشد. 
با كسب  اجازه از همه بزرگان به مدير سايت سادات پيشنهاد نموده تا بخشي يا سر فصلي بنام “ابيات پند اموز”  را راه اندازي تا اينجانب برگرفته از محفوظات ذهني خودم و ياد داشتهاي ايشان بتوانم ابتدا با اداي دين فرزندي و در ادامه درسها و پند هاي جاري در اين اشعار بخشي از مسوليت خدادادي به آن مرحوم و در نهايت درسها ، پند ها و ….. براي نسل امروز ادا نمايم.
فرصت را مغتنم شمرده دست ياري بسوي تمام عزيزان دراز نموده و موکدا  خواهش دارم با تحقيق و تفحص به خصوصيات اطرافيان و گذشتگان رسالت خود و آنان را نيز ادا نمايند.
پيروز باشيد.
 انشا ا…..
رضا آباد

Comment (9)

  • آسید رضا به نکته بسیار خوبی اشاره کرده است بخصوص که ناقلان صفات و سجایای بزرگان انگشت شمارند و اگر آنها نگویند و ننویسند پس چه کسانی بگویند که این مهم اگر از دید و نظر نسل حاضر مخفی بماند چه خطای بزرگی صورت گرفته است. همانطور که رضا جان نوشته هر یک از بزرگان در گذشته فامیل دارای خصوصیات ویژه بوده اند که همراه با نام آنها این خصوصیات تداعی میشد. من که یکی از مریدان عمو اسماعیل بوده ام حقیقتأ دلم هوای اشعار نقل و قول او از جمله سرخی چشم کبوتر هیچ میدانی ز چیست…..است و به رضا جان میگویم که بگو و دریغ نورز . خدا عمر با عزت بتو و رحمت واسعه به عمو اسماعیل و زن عمو عنایت بفرماید. ارادتمند بهروزی

    • بهروز جان
      با سلام ممنون از لطف شما ممنون از بزرگي و منش جوانمرانه و خدا سايه بزرگانئ چون شما را به سر ما حفظ كند با كسب اجازه از زبان و به روش پدرم جواب ميدهم :
      سرخي چشم كبوتر هـيچ ميداني زه چيست
      نامه ام ميبرد و بر درد دلم خون ميگريست

      وديگري:
      نامه را گر ميبري قاصد زباني هم بگو
      نامه را أهسته بگشا دل در ان پيچيده است

      خدا رحمت نمايد تمامي بزرگان و درگذشتگان سادات قيري را بخصوص مرحوم عمو عبدالله او كه مظهر و سمبل سخت كاري و از خود گذشتگي براي أهل بيت و فرزندان خود بود.

  • به یادمرحوم سیداسماعیل آبادکه نصایح وپندهای بسیاری به من آموخت وهنوزهم بسیاری ازاشعارش مانندشعرزیرناخودآگاه درذهنم به عناوین ومناسبت های مختلف تداعی مینمایند
    به مجنون گفت روزی ساربانی
    چرابیهوده درصحرادوانی
    اگربالیلیت بودی سروکار
    بودآن بی وفارادیگری یار
    خم زلفش به دست دیگران است
    تورابیهوده درصحرادوان است
    به حرف ساربان مجنون فغان کرد
    جوابش این رباعی رابیان کرد
    درخت بی ثمرهرکس نشاند
    دوای دردعاشق رابداند
    میان عاشق ومعشوق رمزیست
    چه داندآنکه اشترمی چراند
    و به واقع همین است که میان ما وسربلندی سادات رمزیست که همه درجهت نیل به آن مجنونانه تلاش خواهیم کرد
    روحش شاد
    ارادتمند : سیدمهرداد قیری زاده

    • مهرداد عزيز
      جانا سخن از زبان ما ميگويي
      يادش بخير ان ايام شباب كه او ابن أشعار را براي من و تو بارها و بارها خواند و من وتو گاهي به دل گاهي به زبان ميخنديديم
      خدا رحمت كند عمو بزرگ دوست داشتني و مرد هميشه جوان گرا و جوان پسند را
      اين شعر پدرم را يادت ميايد كجا براي من و شما خواند؟
      من از آن حسن روز افزون كه يوسف داشت دانستم
      كه عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را

  • و…….

    کعبه یک سنگ نشانی ست که ره گم نشود

    حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست

    تا بعد ….. شاید

  • اين هم تقديم به اقا كريم بياد مرحوم پدرمان:

    زاهد به كرم تو را چو ما نشناسد
    بيگانه چو اشنا تو را نشناسد
    گفتي كه گنه كني به دوزخ برمت
    اين را به كسي گو كه تو را نشناسد
    (ابو سعيد)

  • آرزو دارم اگر گل نيستم خارى نباشم … بار بردار ار ز دوشى نيستم بارى نباشم.
    روزی در اصفهان این سروده را روی سنگ مزار کسی دیدم چند روز از هجرتش می گذشت.سوی فرزندان و عزیزانش به سنگ مزار بود و خدا می داند که بین بهت آن چشمان تا سنگ مزار ایشان چه تصاویر،خاطرات و مهرمندی هایی می گذشت. زمان گذشت و رحمتشان تاب دوری نیاورد و گرچه زود اما به آغوش پدرانه شان بازگشت..
    عمو اسماعیل را می گویم. کسی که حتی باری سعادت ملاقات ایشان نصیبم نشد.
    پیش تر فداکاری و استواریشان را در وجود مرحوم عمو رحمتم یافته بودم.
    آن روز در اصفهان پیشانی ایشان را در سیرت کسی به نام عمو رضای آباد درک کردم. حُرم و حیا و گرمیشان را پشت عینک بهنام و فکری به وسعت دریا در نمایه ی عمو کریم آباد و قسمتی از وجودشان را در حزن بتول خانم یافتم …
    روح پدرانه ی ایشان هنوز بین ما جریان دارد و از کالبد و شخصیت این عزیزان درخشان می نماید..
    خداوند روح ایشان را قرین رحمت و آرامش خود قرار دهد و سعادت شاد بودن در کنار شادیهای این عزیزان را افزونمان کند، همانطور که در کنار بهنام و فاطمه عزیز ، در همان اصفهان و عروسی بانو عاطفه به دعوت همین عزیزان شاد بودیم.
    باشد که صدای ثانیه شمار ساعت را به دیدار و فراگیری از عزیزانمان غنیمت شماریم…
    ارادتمند / حمید مطهر

  • خدارحمت کنه عمو رو من همیسه براشون احترام خاصی قائل بودم ،البته کل این خانواده رو دوست داشتنی هستند.
    یادشون بخیر همیشه برام از خاطراتشون با آقاجونم میگفتن وبه شدت از اینکه در زمان صحبت کردن مخاطب حتی لحظه ای حواسش از سخنان ایشان پرت شود بدشان میآمد. فورا میگفتند : (عمو اینجونی یا اینجو نیسی). خداوند روحش را قرین رحمت کنه وبه همسر وفرزندانش طول عمری با عزت عطا بفرماید

  • حميد جان:
    ماشالله قلم شما از حضور شما شيرين تر و حضور شما ( در سايت ) از قدم شما شيرين تر:
    همانا افتخار ما به وجود عزيزاني چون شماست بسيار از حسن توجه شما به سايت و موضوعي كه انتخاب فرمودي سپاسگزارم اينجانبان اگر هم ارزشي و حضوري در ميان شما داريم برگرفته از بزرگان فاميل و در راس آن پدر بزرگ بسيار محترم شما است.
    اميد است با حضور شما و ديگر جوانان برومند فاميل سادات قيري اين سايت روز به روز پويا تر گردد.

Leave Your Comment

Skip to content