آیا شما هم این حسرت را دارید؟

سلام فامیل ،خوبید ،خوشید، سلامتیت

 خوب شکر خدا هرچه سنم بالاتر میره بیشتر به درون خودم فکر میکنم: بچگی ایام خوشیست برای من که خوش بود، سفر به شهر شوشتر درمیان عمو و خاله و دایی زاده ها و ظهرها شوادون و ناهارو بعد که بزرگها میخوابیدن بچه ها تو حوض شنا میکردیم .
غروبها هم پشت بوم حموم قاضی هم بازی تی تی.
شب هم خونه همدیگه شب نشینی همین دنیای زیبای من والبته سایر بچه ها بود ، به هر حال سفر پر خرجمان تا تهران بود با اتوبوس وبیشتر هم توقع نداشتیم چون از توقع چیزی نمیدانستیم.
با این فکر شکل گرفتم ( کودکی نوجوانی و ازدواج ) این تمام افکار اون زمان بود حالا درس خوندن هم بنظرمان دیگه شاهکارمان بود.
بعد از ازدواج دنیا تغییر کرد در عین کوچکی فکر باید بزرگ فکر میکردم نمیدانستم انتظار از زندگی مششترک چیست باهمین نادانی هم صاحب فرزندانی شدم که باید به آنان آگاهی اجتماعی میدادم فکر میکردم تمام مردها مثل پدرم هستند وتمام زنها مثل مادرم وتمام زندگیها مانند کودکیم.
آنقدر سرگرم بچه ها و عجایب زندگی بودم که فراموش کردم شوهرم ، پدرم نیست واجتماع فقط سفر به شوشتر و بازی نیست وکل گرفتاریهای در این مقطع زمانی شروع میشه.
اینکه هیچکس مثل دیگری نیست را زمانی فهمیدم که فرزندانم میخواستن خود زندگی تشکیل بدهند.
البته من خودمو مثال زدم ولی میدانم که اکثر زنان همسن من در این مقطع آگاه میشوند که (ای بابا حالا چی بگم به این بچه ها که با شوهرت و یا با زنت چطور رفتار کن)
من تازه فهمیدم چه خبره وهمچنان نا آگاه آنها هم به دنبال سرنوشت میروند .
الان درسنی هستم که نه میتوانم خوشی بچگی را و نه طرز زندگی مشترک صحیح را تکرار کنم شاید خدا یاریم کرد که تا اینجا را چشم بسته و قدری درست بیایم ولی همیشه به این فکر میکنم که :
کاش تو خانواده ، تو مدرسه تو کتابها بجای جمع وتفریق و حفظ جدول ضرب و اندازه خشکیهای روی زمین و ……. مطالبی راجع به بزرگ شدن ، همسر شدن ، والدین شدن، راه درست زیستن یاد میدادند که در ایام تنهایی و پیری غصه نخوری ازاینکه:
نه خودم فهمیدم زندگی یعنی چی نه به عزیزانم یاد دادم
( ایا شما هم این حسرت را دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پروین قیری زاده

آذرماه ۱٣٩۶

Comment (7)

  • آفرین پروین جان موضوع جالب دیگری که نشان روح لطیف و بزرگ تو از حقایق زندگی است مطرح کردی این دیدگاه بنظر من حیف است که تنها در ذهن و اندیشه و احساس تو باقی بماند پیشنهاد میکنم اندیشه هایت را هر وقت فرصت کردی بنویس و اگر خیلی علاقمند باشی چه بسا به کتابی سرشار از خاطرات مشترک همه ما و چراغ راهی برای جوانان امروز بشود. مجددأ برای حسن انتخاب موضوعات مهم زندگی و بینش والائی که داری بتو تبریک میگویم و بتو افتخار میکنیم. موفق باشی دختر عموی عزیز.

  • با سلام به پروین عزیز و تشکر از نوشتن این متن .
    در مبحث تعلیم و تربیت فصلی بنام وجود دارد که متاسفانه نه در آموزش و پرورش و نه در خانواده ها جدی گرفته نمیشود و آموزش را مترادف با جبر و هندسه و ادبیات و … آنهم در کتابهای درسی میدانند در صورتیکه همانطور که نوشته ای مهمترین آموزش برای انسانها و بخصوص کودکان آموزش و مهارت در اجتماع زیستن است که متاسفانه ما میبایستی خودمان و با سعی و خطا و پشت سر نهادن مشکلاتی یاد میگرفتیم و یاد بگیریم . چیزی شبیه کشت دیم در کشاورزی –
    البته امروزه با پیشرفت جوامع و آموزش و پرورش و آگاهی های بیشتری که در جوامع بوجود آمده مبحث مهارتهای اجتماعی رکن بزرگی در تربیت فرزندان شده و واقعا وظیفه والدین است که هم خودشان این مهارت را بیاموزند و هم به فرزندانشان یاد دهند .
    ظاهرا در جوامع پیشرفته امروزه ثقل آموزش و پروش به این سمت در حرکت است چنانچه از اخباری که بخصوص از کشورهای اسکاندیناوی و ژابن میرسد به این مسئله توجه میشود .

  • تصحیح کامنت قبلی خودم

    در ادامه جمله اول بعد از کلمه فصلی بنام مقداری از کلمات جذف شده اند که به این ترتیب تصحیح میشوند.
    فصلی بنام مهارتهای اجتماعی وجود دارد…

Leave Your Comment

Skip to content