آشنایی باشعرا (قسمت دوم)

گذری کوتاه بر زندگینامه استاد سیدمحمدحسین بهجت‌تبریزی متخلص به شهریار

 

استاد سیدمحمدحسین بهجت‌تبریزی متخلص به شهریار فرزند حاج‌ میرآقا خشکنابی که خود از اهل ادب بود ، در تبریز چشم به جهان گشود.  شهریار همزمان با انقلاب مشروطیت و بین سال‌‌های ۱۲۸۵-۱۲۸۳ خورشیدی در روستای خشکناب نزدیک بخش قره‌چمن متولد گردید. تحصیلات
ابتدایی را در مدرسه دارالفنون تهران به پایان رساند. در سال ۱۳۰۳ خورشیدی وارد مدرسه طب شد و آخرین سال پزشکی را با هر سختی که داشت سپری کرد. در بیمارستان، دوره انترنی را می‌گذراند که به سبب پیشامدهای عاطفی و عشقی از ادامه تحصیل منصرف شد . پس از سال ۱۳۰۰ به تهران رفت، “شیوا” تخلص می‌کرد . ولی به انگیزه ارادت قلبی و ایمانی که از همان کودکی به خواجه شیرازی داشت، برای یافتن تخلص بهتری نیت کرد و دوباره از دیوان حافظ تفعل زد که هر دوبار کلمه شهریار آمد. خصوصیات بارز او مهربانی و حساسیت بسیار
بالا، فروتنی و درویشی که مسلک همیشگی وی بود، میهمان‌دوستی و میهمان‌نوازی، اخلاص و صمیمیت بویژه با دوستان واقعی بود . در  جوانی سه‌تار می‌زد و آنطور نیکو می‌نواخت که اشک استاد ابوالحسن صبا را  جاری می‌کرد . خاطرات کودکی و نوجوانی شهریار بیشتر در منظومه‌های حیدربابا شاهکار کم‌نظیر او بود . تلخ‌ترین خاطره زندگی شهریار، مرگ مادر است که در تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۳۳ اتفاق افتاده و شاهکار خوب و به‌یادماندنی‌ “ای وای مادرم” ، یادگار آن دوران است . استاد شهریار پس از ۸۳ سال زندگی شاعرانه پربار و افتخار ، روح این
شاعر بزرگ در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ خورشیدی به بارگاه پروردگاری پیوست و جسمش در مقبره‌الشعرای تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار ارجمند است به خاک سپرده شد. آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟ بی وفا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟ عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ؟ نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟ وه که با این عمر های کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟ آسمان چون جمع مشتاقان ، پریشان می کند درشگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟ شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا ؟ بی مونس و تنها چرا ؟ تنها چرا ؟ حالا چرا

ارسالی از سید محمد حسین شریف زاد 

آبان ۱٣٩۶

Comment (2)

Leave Your Comment

Skip to content