آشنایی با شعرا (قسمت اول)

زندگینامه پروین اعتصامی
رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران بسیار نامی معاصر در روز ۲۵ اسفندسال ۱۲۸۵ شمسی در تبریز تولد یافت و از ابتدا زیر نظر پدر دانشمند خود که با انتشار کتاب (تربیت نسوان) اعتقاد و آگاهی خود را به لزوم تربیت دختران نشان داده بود رشد کرد.  در کودکی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و ادبیات عرب را نزد وی قرار گرفت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و در تیر ماه سال ۱۳۰۳ شمسی برابر با ماه ۱۹۲۴ میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می شد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل خطابه ای با عنوان” زن و تاریخ” ایراد کرد. او در این خطابه از ظلم مرد به شریک زندگی خویش که سهیم غم و شادی اوست سخن می گفت این شاعر آزاده، پیشنهاد ورود به دربار رابا بلند نظری نپذیرفت و مدال وزارت معارف ایران را رد کرد. پروین در نوزده تیر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. این دو طبع مخالف نمی توانست دوام یابد و سرانجام این ازدواج ناهمگون به
جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر از او طلاق گرفت. در سال ۱۳۱۴ چاپ اول دیوان پروین اعتصامی، شاعره توانای ایران، به همت پدر ادیب و
گرانمایه اش انتشار یافت. ، تا اینکه دست اجل او را در ۳۴ سالگی از جامعه ادبی گرفت. در شب ۱۶ فروردین سال ۱۳۲۰ خورشیدی به بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی بخاک سپردند. شعر پروین شیوا، ساده و دلنشین است. مضمونهای متنوع پروین مانندباغ پرگیاهی است که به راستی روح را نوازش می دهد.  پروین برای سنگ مزار خود نیز قطعه اندوهباری سروده که هم اکنون بر لوح نماینده مرقدش حک شده است.
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است

گر چه جز تلخ ی ز ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است

دوستان به که ز وی
یاد کنند
دل بی دوست دلی
غمگین است

خاک در دیده بسی جان
فرساست
سنگ بر سینه بسی
سنگین است

بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است

هر که باشی و ز ه جا برسی
آخرین منز ل هستی این است

آدمی هر چه توانگر باشد
چون بدین نقطه رسید مسکین است

اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است

زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است

خرم آن کس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است

ارسالی از محمد حسین شریف زاد

مهرماه ۱٣٩۶

Comment (3)

  • حسین جان دستت درد نکند که اطلاعات ذیقیمتی از این شاعره بزرگ را در اختیار ما گذاشتی احسنت

  • درود به برادر شریف زاده!
    آشنایی با مشاهیر ادب پارسی یکی از واجبات است که امید است با این کار شما تا اندازه ای انجام شود.

Leave Your Comment

Skip to content