وقتی کینه مثل کنه به ما می چسبد

کینه برای شما هم پیش آمده که حرفی و یا رفتاری از کسی برای مدتی روی دلتان سنگینی کرده باشد و شما برای خلاص شدن از این وضعیت،به زعم خودتان آن فرد را بخشیده باشید اما پس از مدتی با کوچکترین جرقه ای آتش رنجش تان از او دوباره الو بگیرد و حالتان از قبل هم بدتر بشود؟فکر می کنید که چرا شما گاهی اوقات موفق به گذشت کردن نمی شوید و برای رسیدن به این هدف چه کار باید بکنید؟ به عبارت دیگر چه کارهایی باید بکنید تا گذشت کردن حالتان را بهتر کند؟ برای رسیدن به این هدف دوکار را باید انجام بدهید:باید ها و نباید های گذشت کردن را بشناسید. گذشت کردن مثل خیلی دیگر از رفتارها باید ها و نباید های خودش را دارد که کم توجهی کردن به آنها ،این رفتار پسندیده را با شکست مواجه می کند و در نتیجه حال شما را بدتر از قبل می کند.باید های گذشت: اتفاقاتی که افتاده شما را رنجانده است و هیجاناتی را در شما برانگیخته است مثلا ممکن است خیلی عصبانی تان کرده باشد.برای اینکه بتوانید واقعا کسی را ببخشید باید این احساسات را بیرون بریزید.باید گذشت را آزادانه انتخاب کنید نه اینکه به صرف آموزه ها و یا فشار های دیگران ،خودتان را به نوعی مجبور به انجام آن ببینید.

برای کامل شدن فرایند گذشت باید صبور باشید و به صورت آهسته و پیوسته روی خودتان کار کنید.در گذشت باید تمرکزتان فقط روی خودتان و بهتر کردن حالتان باشد.شما نمی توانید فرد دیگر را هر چقدر هم که مقصر باشد تغییر بدهید.

نباید های گدشت: گذشت را نباید به معنای آشتی بدانید ،آشتی کردن مرحله بعدی گذشت است و لازم است پیش از اینکه بخواهید با فرد مقصر آشتی کنید ،فرایند گذشت را در خودتان کامل کرده باشید.

گذشت را نباید به معنای فراموش کردن اتفاقات پیش آمده بدانید.واقعیت این است که اتفاقات زندگی ،اتفاق افتاده اند و نمی توانند فراموش شوند.کاری که گذشت می کند این است که بار هیجانی ماجرا را می گیرد و باعث می شود که شما دیگر از بابت یادآوری اتفاق حالتان بد نشود نه اینکه آن ماجرا را به کلی از ذهن تان پاک بکند.نباید بخاطر گذشت منتی بر سر کسی گذاشت همانطور که گفته شد گذشت انتخاب خودتان بوده است،شما برای بهتر کردن حالتان آن را انتخاب کرده اید و کسی شما را مجبور به آن نکرده است. مقدمات گذشت را فراهم کنید برای اینکه گذشت به معنای واقعی آن اتفاق بیفتد لازم است مقدماتی را فراهم کنید.این مقدمات شامل موارد زیر هستند:

احساساتتان را نخورید:اتفاقاتی که افتاده شما را رنجانده است و هیجاناتی را در شما برانگیخته است مثلا ممکن است خیلی عصبانی تان کرده باشد و یا دلتان را شکسته باشد.برای اینکه بتوانید واقعا کسی را ببخشید باید این احساسات را بیرون بریزید و آنها را بشناسید.برای این هدف می توانید چند راه را امتحان کنید مثلا قصه رنجشتان را با ذکر جزییات روی کاغذ بنویسید و با صدای بلند چندین بار برای خودتان بخوانید یا آن را برای روانشناس یا هر فرد قابل اعتماد دیگری تعریف کنید.

به رنجشتان وقت قبلی بدهید:وقتی حالتان از دست کسی بد است تا مدت ها دلتان می خواهد بنشینید و فقط به رفتار بد او فکر کنید و آن را در ذهنتان پایین و بالا کنید.این کار نه فقط وقت شما را هدر می دهد بلکه کینه تان را عمیق تر و در نتیجه حالتان را بدتر می کند.کاری که می توانید در این مورد انجام دهید این است که با خودتان عهد ببندید در روزهایی که فکر آن فرد به سرتان می زند،بیش از مثلا پنج دقیقه ،لازم است زمان آن کوتاه باشد به آن فکر نکنید و بعد از آن بلافاصله خودتان را با انجام کارهایی که به آن قضیه ربطی ندارند مثل جارو زدن خانه،گوش کردن به یک موسیقی آرام بخش و…مشغول کنید.

به رنجتان معنی بدهید:واقعیت این است که اتفاقات زندگی اتفاق افتاده اند و نمی توانند فراموش شوند.کاری که گذشت می کند این است که بار هیجانی ماجرا را می گیرد و باعث می شود که شما دیگر از بابت یادآوری آن اتفاق حالتان بد نشود.یک مثلی هست  می گوید که آدم هایی که ما در زندگی با آنها آشنا می شویم یا دوستان و همراهان خوبی برای ما می شوند و یا درس های مهمی به ما می دهند.به چیزهایی که از فردی که شما را رنجانده یاد گرفتید فکر کنید.

سهم خودتان را بردارید:هیچ رنجشی صد در صد یک طرفه اتفاق نمی افتد.در کمترین حالت ممکن ،شما به خاطر اجازه ای که به آن فرد دادید تا آزارتان بدهد در آن قضیه سهم دارید این سهم را بشناسید و مسؤلیت آن را به عهده بگیرید.

خودتان را جای آن فرد بگذارید:هر آدمی حاصل تجربه های زندگی خود است.ممکن است فرد رنجاننده شما به خاطر همین تجربه خواسته یا ناخواسته شما را آزرده باشد.پس با همدلی کردن ،فرایند گذشت را برای خودتان هموارتر کنید.

به پشت سرتان نگاهی بکنید:شما گاهی در گذشته خواسته یا ناخواسته فردی یا افرادی را رنجانده اید اگر می خواهید بخشیده شوید دیگران را ببخشید البته نه به عنوان یک تکلیف اجباری بلکه به عنوان یک انتخاب آزادانه .اگر همه کارهای لازم را کردید و به جایی رسیدید که دیدید دیگر فکر کردن به آن قضیه و یا دیدن آن فرد حالتان را بد و روزتان را خراب نمی کند به خاطر موفقیتی که در بخشیدن یک انسان به دست آورده اید برای خودتان جشن بگیرید.آشتی کردن یا نکردن، انتخاب بعدی شماست که در تصمیم گیری برای آن کاملا آزادید ولی اگر آشتی را انتخاب کردید منتظر آرامشی عمیق که خداوند به شما هدید خواهد کرد باشید.

برگرفته از ماهنامه سپهر البرز
ارسالی از سید محمد ریاضی پور

مهرماه ۱۳۹۶

Comment (1)

Leave Your Comment

Skip to content