زندگی نامه مولانا (قسمت دوم)

 

 

جلال الدین محمد بلخی در 6 ربیع الاول (15 مهر ماه) سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطان العلما از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسب خرقه او به احمد غزالی می پیوست. وی در عرفان و سلوک سابقه ای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی می دانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی، پرچم داران کلام و جدال با او مخالفت کردند. از جمله فخر رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیه او برانگیخت. سلطان العلما احتمالا در سال 610 هجری قمری همزمان با هجوم چنگیزخان مغول از بلخ کوچ کرد و سوگند یاد کرد تا محمد  خوارزمشاه بر تخت نشسته به شهر خویش باز نگردد.روایت شده است که در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه خود را به او هدیه داد.وی به قصد حج به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت.سپس با دعوت علاءالدین کیقباد سلجوقی به قونیه رهسپار شد و تا اواخر عمر همان جا ماندگار شد. مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطان العلما در حدود سال 628 قمری جان سپرد و در همان قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلال الدین 24 سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.

همه کردند رو به فرزندش     که تویی در جمال مانندش

شاه ما زین پس تو خواهی بود     از تو خواهیم جمله مایه و سود

سید برهان الدین محقق ترمذی ،مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی بود که مولانا را به وادی طریقت راهنمایی کرد.وی سفر کرد تا با مرشد خود سلطان العلما در قونیه دیدار کند اما وقتی که به قونیه رسید متوجه شد که او جان باخته است. پس نزد مولانا رفت و بدو گفت در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده است. این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شوی. مولانا نیز به دستوراو به ریاضت پرداخت و نه سال با او همنشین شد تا اینکه برهان الدین رخت بربست

بود در خدمتش به هم نه سال     تا که شد مثل او به قال و حال

گردآورنده : سید محمد ریاضی پور

امرداد ماه 1395

Comment (3)

  • اسید محمد دستت درد نکند که بسیار جالب و خواندنی بود و من از علاقمندان پروپا قرص مولانا هستم. متشکر

  • بعضی ازقدمامثنوی اوراکتاب مذهبی دوم نامیده اند.هرچه درموردعزمت ودانش این بزرگوارنوشته شودکم است.فیض بردم ازکلام گهربارشما سپاسگزارم

Leave Your Comment

Skip to content