مقام و ارزش انسانی

 

 

یک سخنران درمجلسی که دویست نفردرآن حضورداشتند،یک اسکناس صددلاری راازجیبش بیرون آوردوپرسید:چه کسی مایل است این اسکناس راداشته باشد؟ دست همه حاضرین بالارفت. این بارسخنران اسکناس را مچاله کرده وبه زمین انداخت وچندبارآنرالگدمال کردوباکفش خودآنراروی زمین کشید،بعداسکناس رابرداشت وپرسید،خوب حالا چه کسی حاضراست صاحب این اسکناس شود؟بازدست همه بالارفت. سخنران گفت:دوستان،بااین بلاهایی که من سراسکناس درآوردم ازارزش اسکناس چیزی کم نشدوهمهء شماخواهان آن هستید. وادامه داد:درزندگی واقعی هم همین طوراست،مادربسیاری مواردباتصمیماتی که می گیریم یابامشکلاتی که روبرومی شویم،خم می شویم،مچاله می شویم،خاک آلودمی شویم واحساس می کنیم که دیگرپشیزی ارزش نداریم،ولی اینگونه نیست وصرفنظرازاینکه چه بلایی سرمان آمده است هرگزارزش خودراازدست نمیدهیم وهنوزهم برای افرادی که دوستمان دارند،آدم باارزشی هستیم

سید محمد حسین شریف زاد.

 

Comment (6)

Leave Your Comment

Skip to content